این مقاله به بررسی متنی و منبع شناختی یک روایت تفسیری میپردازد که نخستین بار در دو تفسیرالتبیان و مجمع البیان به نقل از امام باقر علیه السلام آمده است. مؤلف نشان میدهد که مأخذ شیخ طوسی در نقل این روایت، المصابیح فی تفسیر القرآن تألیف ابوالقاسم حسین بن علی معروف به وزیر مغربی (370ـ418 ق) بوده است. وزیر مغربی این سخن را به نحوی مبهم به «ابوجعفر» نسبت میدهد؛ اما این روایت نه در هیچیک از منابع حدیثی و تفسیری شیعه پیش از وزیر مغربی آمده، و نه در مهمترین منابع تفسیر مأثور اهل سنت چون ابوجعفر طبری و ابنابیحاتم رازی ثبت شده است. مقالهی حاضر میکوشد ردّ پای این نقل و روایات مشابه را در منابع تفسیری و روایی کهن بجوید و نشان دهد که وزیر مغربی روایات تفسیری متعددی از تفسیر کلبی (م. 146 ق) را در اثر خود نقل کرده و تمامی آنها را به ابوجعفر یعنی امام باقر علیهالسلام نسبت داده است. این روایات تقریباً همگی به نقل قصص، اسباب نزول، و تعیین مبهمات، اعلام و اماکن قرآنی مربوطند. روش بحث در این مقاله تحلیل سندی نیست، بلکه ترکیبی از دو روش تحلیل متن و تحلیل منبع است.
تعریف امامت، اساس و پایه بحث های امامت پژوهی است. در تفکر شیعه، تعریف سامانمند و منطقی از امامت برای اولین بار از سوی متکلمان مدرسه بغداد مطرح شده است. نویسنده در این نوشتار، تعریف امامت را از دیدگاه مهم ترین شخصیت های مدرسه بغداد موردبررسی قرار داده و ویژگی های این تعاریف و نسبت آن ها با مفهوم نبوت و رسالت از منظر متکلمان مدرسه بغداد و تفاوت این تعاریف را به بحث گذاشته و در پایان به ارزیابی عام رویکرد مدرسه بغداد در تعریف امامت پرداخته است. از نظر نویسنده، به لحاظ روشی، رویکرد متکلمان مدرسه بغداد در تعریف امامت موردپذیرش است، ولی به لحاظ محتوا و جامع ومانع بودن و تناسب آن با معارف قرآنی و روایی در ارتباط با امامت، با اشکالاتی مواجه است. به همین جهت تعریف امامت با توجه به جایگاه آن در قرآن و روایات، نیازمند تکمیل و بازبینی است.
مهدویت نگاری ، یکی از رویکردهای مهم نویسندگان در طول قرون اولیه هجری تا کنون است . شیخ صدوق و شیخ طوسی که هردو از صاحبان کتب اربعه هستند نیز ، آثاری مستقل با موضوع مهدویت از خود به جای گذاشته اند . مقایسه رویکرد این دو دانشمند دینی در کتابهای جامع «کمال الدین و تمام النعمه» و «الغیبه»نشان می دهد که مباحث مورد توجه ایشان در باره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اشتراک بسیار دارد و رویکرد مهدویت نگاری هردو را می توان نقلی – عقلی ، استدلالی دانست هرچند ایشان از نظر تدوین مطالب دو طریق کاملا متفاوت را برگزیده اند.