بدون تردید، منشأ بسیاری از قرائات مختلف، اجتهاد قرّاء و مقریان است و به ندرت به روایات نبوی(ص) و اهل بیت(ع) منتهی میشود. تحقیق حاضر پیرامون اختلاف قرائات در روایات اهل بیت(ع) در تفسیر مجمع البیان انجام شده است. آمار و گزارشی که از فراوانی و بسامد روایات شاذّ و غیر شاذ و... در این تفسیر تهیه گردیده، نشان میدهد که از مجموع 145 روایت نقل شده، 1 روایت با سند غیر قابل قبول از امام صادق(ع) نقل شده، و144روایت آن بدون ذکر سلسله سند به اهل بیت(ع) منسوب گردیده است. در این پژوهش، بررسیهایی که در گونههای اختلاف قرائات و کارکرد و تأثیر آنها در تفسیر و فهم معانی آیات پرداخته شده، نشانگر آن است که این روایات یا در حوزه اختلاف قرائاتی است که به صیانت قرآن از تحریف لطمه نمیزند یا در مقام بیان معنا و تفسیر آیه است که از روی سهلانگاری بهعنوان اختلاف قرائات مطرح شده است یا از تفردات خلیفه دوم بوده که به اهل بیتb منسوب گردیده است.
بدون تردید مرجعیت علمی، یعنی تبیین و تفسیر آیات مبهم و متشابه و بیان معارف و احکامی که به روشنی و صراحت در قرآن کریم نیامده، مانع برداشت نادرست و نزاع علمی در میان مسلمانان است. این امر از شئون و وظایف پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است که پس از ایشان به اهل بیت علیهم السّلام واگذار شد. یکی از ادله مهم این مسئله که در منابع روایی اهل سنت نیز به آن پرداخت شده، روایات نبوی مورد پذیرش اهل سنت است. ایشان معتقدند اگر چیزی با سنّت نبوی که در راس آن سخنان رسول خداست اثبات شده باشد، حجت و معتبر است. احادیثی مانند ثقلین، مدینه العلم و سفینه نوح از جمله روایات بیان کننده مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السّلام است که در این نوشتار با روش تحقیق تحلیلی- توصیفی و با مراجعه به منابع کتابخانه¬ای، چگونگی دلالت آنها بر مرجعیت علمی عترت پیامبرصلی الله علیه و اله با تکیه بر منابع مکتوب اهل سنّت بررسی شده است. در این جستار این نتیجه به دست آمده است که پاره¬ای از این احادیث تنها در مورد حضرت علی علیه السّلام وارد شده است، اما از آنجا که علم آن حضرت بعد از ایشان به دیگر امامان منتقل شده است، این شان شامل دیگر معصومین علیهم السّلام نیز خواهد شد.
پژوهش حاضر با روش توصيفي- تحليلي و با هدف تاملي در روش خاورشناسان در فهم احاديث در حوزه امامت، به واكاوي نقادانه كتاب راهنماي رباني در تشيع نخستين از محمد علي اميرمعزي، استاد كرسي شيعه شناسي در دانشگاه سوربن فرانسه ميپردازد. نتايج پژوهش بيان گر آن است كه با وجود نقاط قوت در روش اميرمعزي، مانند استفاده از منابع معتبر و متقدم مرتبط، دقت در تطور معنايي اصطلاحات و تلاش براي تبيين سازمان يافته از مفهوم امام، برخي از آسيبها مانند عدم دقت در استناددهي به منابع، استفاده ناصحيح از اصل تقيه در توجيه برخي از احاديث، عدم تشكيل خانواده حديث و معنايابي بدون استناد براي مفردات حديثي، در روش وي قابل مشاهده بوده كه منتج به ارائه برخي از آموزههاي موهوم در باره آموزه امامت و ويژگيهاي امام گرديده است.