دوران ولایتعهدی امام رضا علیه السلام در خراسان با تحولاتی عمده همراه است.امام اگرچه با نارضایتی به ولایتعهدی تن داد،اما خود را از تما فعالیتهای سیاسی و حکومتی دور نمود.حضور مأمون در مرو و نقش فضل بن سهل وزیر وی در اداره امور خلافت اسلامی سبب شده بود تا جهان اسلام دستخوش آشوب و هرجومرج گردد.شورشهای پیاپی در مصر،سوریه،یمن،عراق و دیگر شهرهای اسلامی نتیجه حضور مأمون در مرو بود.امام علیه السلام با آگاهی از ضرورت انسجام جامعه اسلامی برای برقراری آرامش به سرزمینهای مسلمانان،مأمون را از غفلت خویش آگاه کرده،ضرورت عزیمت به بغداد را به وی گوشزد نمودند.تأثیر مستقیم ولایتعهدی امام علیه السلام در رفع شورشهای علویان بسیار مهم بود.در این میان اقدامات دیگر امام رضا علیه السلام در تعالیم دینی شیعیان و مناظرات آن حضرت با علمای ادیان، در جهت وحدت و وفاق دینی جامعه اسلامی برمبنای توجه به اصول اعتقادات ادیان قابل توجه است.
برپایی حکومت علویان، مهمترین رویداد سیاسی بود که پس از ورود اسلام به ایران در طبرستان شکل گرفت. کاربست نظریة «کنش جمعی» از چارلز تیلی که به انقلابها و حرکتهای اجتماعی میپردازد، در ارائة خوانشی جدید از این جنبش تأثیرگذار است. در پژوهش حاضر، با استناد به منابع کتابخانهای و روش توصیفی - تحلیلی، جنبش علویان با رویکرد به آراء تیلی بررسی شده است. سؤال اصلی مقاله این است که کاربست نظریة یادشده، چه ابعادی از این جنبش را نمایان میکند؟ به نظر میرسد علویان از راهاندازی این جنبش، تحقق سه هدف را در نظر داشتند: 1. حفظ بقا؛ 2. رسیدن به قدرت سیاسی؛ 3. گسترش مبانی تشیع. بر این اساس، پس از رسیدن به قدرت، با عنایت به هویت دینی مشترک با مردم و حاکمان بومی، سازمانی با شاکلة نظامی و دینی ایجاد گردید. بسیج منافع توسط رهبران علوی به صورت تهاجمی و تدارکاتی بوده و ماهیتی اجبارآمیز و هنجاری داشته است. عنصر قدرت در این جنبش، دو سویة تقابلی (خلافت سنی/ حکومت شیعی) دارد. مهمترین فرصتهای پیشآمده برای رهبران جنبش، عبارت است از: ایجاد هویت دینی مشترک، بهرهجویی از توان نظامی حاکمان محلی و استفاده از ظرفیتهای توده. سامانیان و کینخواریان، مهمترین عوامل تهدید علویان بودند که سیاست سرکوب را پیش گرفتند. نوع کنش جمعی علویان، رقابتی و نوخواهی بوده و بر مبنای تقابل دوگانه خودی - بیگانه شکل گرفته است.
طاهریان اندکی پس از شهادت امام رضا بنای حکومتی در خراسان را برافراشتند که هنوز دلهای مردم با خاطرات حضور امام در مرو توأم بود. ولایتعهدی امام، فرصتی مغتنم بود که امکان آشنایی گسترده مردم با معارف شیعه فراهم آید. از اینرو رویکرد طاهریان به تشیع افزون بر زمینههای پیشین خود، بیشتر میتوانست متأثر از ارتباط و آشنایی آنها با امام رضا در خراسان باشد. در این راستا شاید اقدام طاهر بن حسین در تمرد از خلافت و دعوت به سوی علویان به دلگرمی از حمایت مردم مرو بازمیگشت که پشتیبان علویان بودند. بررسی زمینههای ارتباط خانوادگی طاهریان با خاندانهای حامی تشیع همچون خزاعه و عجلیان ری، به همراه عملکردهای مثبت آنها در اینباره، میتواند فرضیه گرایش به تشیع در میان این خاندان را تقویت کند. سیاستهای طاهر و عبدالله حاکمان خراسان نیز در همسویی بیشتر با علویان قرار داشت. در کنار روایات متفاوت منابع درباره عملکرد دوسویۀ مثبت یا منفی طاهریان با تشیع، دلایلی مبنی بر همگرایی آنها به سبب ضرورت اجتماعی یا برخورد شخصی با تشیع و علویان بیشتر به چشم میخورد. در راستای پاسخ به پرسش میزان ارتباط طاهریان با تشیع، تلاش میشود مجموع عوامل همسویی آنان با نقد دیدگاههای مربوط به این ارتباط بیشتر مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
بررسي و تحليل پيامدهاي حضور امام رضا(ع) در خراسان از ابعاد گوناگون درخور توجه است. حضور با بركت امام در خراسان با تاثيرهاي مهم اجتماعي ـ سياسي و به خصوص فكري و فرهنگي همراه بود. شايد در كنار بررسي عوامل گوناگون عزيمت امام به خراسان و نيز تاثير و اهميت نقش ولايتعهدي امام، محققان كمتر به نقش فرهنگي و فضاي علمي عصر امام پرداخته اند. از اين رو، تاثير حضور امام به لحاظ فرهنگي و تاثيري كه در آزادانديشي علمي مرو از خود برجاي گذاشته اند، سوال اصلي اين نوشتار است. در اين نوشتار تلاش شده با تبيين جايگاه مرو در دوره هاي گذشته به سابقه علمي و فرهنگي ام القراي خراسان پرداخته شود. شناخت اين موقعيت به همراه توسعه علمي و فضاي آزادانديشي مرو بهترين فرصت براي امام رضا(ع) بود تا با ابراز عقايد و ديدگاه هاي محكم شيعي، نقش فرهنگي خود را در هدايت جامعه اسلامي تبيين كنند. ايجاد فضاي علمي و اعتقادي آزاد در مرو براي اولين بار در تاريخ حكومت عباسيان (132 تا 656 ق) نشان داد كه چگونه انديشه ها و تعاليم شيعي مي تواند بر مبناي استدلال و منطق، برتري خود را در مقايسه با ديگر مكاتب فكري و فقهي ثابت كند.