مسلمانان ارادتى خاص به اهلبيت (عليهم السلام) و مقام ويژه امامان شيعه داشته، مناقب بسيارى را براى آنان مىشمارند، اما دولتهايى كه بعد از پيامبر (ص) به وجود آمدند، اعمال خشن و سركوبگرانهاى بر ضد خاندان آن حضرت و شيعيان آنان انجام دادند. اهلبيت (عليهم السلام) در مواجهه با خلفاى عصر خويش، داراى موضعگيرى و استراتژى دقيق و حسابشدهاى بودند و مىكوشيدند علىرغم احساسات تند برخى از شيعيان، تا حد امكان از درگيرى و درافتادن با استبداد مطلق خلفا بپرهيزند كه نتيجهاى جز كشته شدن خود و شيعيانشان در برنداشت؛ با وجود اين، هريك از امامان، با توجه به اوضاع اجتماعى و نياز فرهنگى زمان خود، بر جوانبى خاص از انديشهها و آموزشهاى دينى تأكيد داشتند. عباسيان با استفاده از محبوبيت و جايگاه رفيع خاندان رسالت، كرسى خلافت اسلامى را به دست گرفتند، اما پس از رسيدن به قدرت، براى قوام و دوام بيشتر حكومت، به اقداماتى بر ضد شيعيان دست زدند. رويارويى شيعيان با عباسيان، در دو گروه امامى و زيدى و با دو راهبرد متفاوت قيام و تقيه، پىگيرى شد. در دوره مأمون، به دليل گستردگى فعاليت شيعيان و نياز وى به حمايت آنان، نخستين بار از يك رهبر شيعى در منصب ولايتعهدى استفاده گرديد، اما طولى نكشيد كه امام رضا (ع) توسط عباسيان به شهادت رسيد. خردسال بودن امام جواد (ع) در زمان كسب مقام امامت، ايجاد اختلاف در بين شيعيان در تعيين امام، همزمانى دوره امامت ايشان با شكلگيرى و توسعه سيستم وكالت و حضور و فعاليت فرق متعدد شيعه، عصر امامت امام جواد (ع) (203- 220 ق) را به يكى از دورههاى مهم تاريخ اهلبيت (عليهم السلام) و شيعيان تبديل كرد. خلفاى عباسى براى جلوگيرى از اقدامات آن حضرت و رشد شيعيان، از راهكارهاى مختلفى بهره بردند. در مقابل، امام جواد (ع) نيز در برابر هر يك از اقدامات آنان، راهبردى هوشمندانه را در پيش گرفتند. اين مقاله با توجه به سير تطور فعاليت حكومت عباسى، به چگونگى مواجهه عباسيان با امام جواد (ع) و طرفداران حضرت، به وضعيت سياسى، فرهنگى و اجتماعى شيعيان در عصر آن حضرت و چگونگى ارتباط امام با آنان مىپردازد.
سازمان های وکالت امامیه و دعوت اسماعیلیه دو نهاد سری بودند که هرکدام با هدف انتشار و استمرار فعالیت های عقیدتی،سیاسی و تبلیغی خود در نواحی متعدد سرزمین های اسلامی و در چارچوب برنامه ای منظم و سازمان یافته ، با محوریت امامان و سلسله وکلا و داعیان خود به وجود آمدند.امامان معصوم (علیهم السلام) در عصر حضور برای تسهیل و امکان بهتر ارتباط با شیعیان سازمان وکالت را تشکیل دادند و امامان اسماعیلیه نیز با ایجاد سازمان دعوت و بهره گرفتن از داعیان خود کوشش نمودند ارتباط منظم با پیروان خود را فراهم کنند.لازم به ذکر است که اهمیت بررسی تطبیقی این دوسازمان موجب قضاوت بهتر تاریخی نسبت به سیاست ها،اهداف وعملکرد آنان می شود. پرسش اصلی در این مقاله این است که دو سازمان وکالت و دعوت چه وجوه اشتراک و افتراقی در چگونگی شکل گیری و پیدایش سازمانی خود داشته اند؟در پاسخ می توان گفت،سازمان وکالت امامیه در شرایط خاص تاریخی دوره امام صادق(ع) به بعد بنا به دلایل افزایش تدریجی شیعیان ، سخت گیری روز افزون دولت عباسی ، دشمنی دیگر رقبا و مخالفان عقیدتی و سیاسی نسبت به آنان ،توسط امامان معصوم شکل گرفت.امامان(علیهم السلام) با اهداف چندگانه ساسی-اجتماعی به هدایت شیعیان ، حفظ ارتباط و صیانت از آنان ، گسترش و تحکیم عقاید شیعه ،احقاق حق اهل بیت و ترویج معارف شیعه کوششی مستمر داشتند.اسماعیلیه نیز با تشکیل سازمان دعوت مدعی امامت منصوص اسماعیل و فرزندش محمد بن اسماعیل، به عنوان امام پس از امام صادق(ع) بودند.
«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
عصر امام هادی(ع)، از دورههای مهمّ گسترش و تثبیت تشیع است. مقاله حاضر، با بهرهگیری از روش مطالعات اسنادی و تحلیلی در منابع تاریخی، روایی و کلامی، کوشیده است به کشف و وصف چگونگی وضعیت شیعیان در آن دوره بپردازد. یافتههای پژوهش نشاندهنده آن است که از یک سو، امام با وجود تنگناهای سیاسی که با آن مواجهه بود، توانست مرزهای اندیشهای تشیع را برای شیعیانی که پس از شهادت امام جواد(ع) همگی به امامت امام هادی(ع) اتفاق نظر داشتند، حفظ نماید و از سوی دیگر، شیعیان نیز دست به تولید آثار فراوانی برای ترسیم اندیشههای شیعی زدند که به عنوان میراث شیعی همچنان باقی است. شیعیان در برخورد با مواضع محدودکننده خلفای عباسی نیز گاه به صورت ابتکاری و گاه به اشاره امام(ع)، راهبردها و سیاستهایی متناسب اتخاذ کردند.