امام جواد (ع) با اين كه در كودكى (هشتسالگى) به امامت رسيدند و در جوانى (25 سالگى) شهيد شدند، افراد زيادى از محضر علمى و معنوى ايشان كسب علم نمودند كه علاوه بر ارتقاى علمى و معنوى خويش، تأثير بسزايى در اصلاح افكار و بهبود انديشههاى مردم و هدايت آنان به اصل اصيل امامت داشتند. راويان امام جواد (ع) كه حاملان علم آن حضرت و واسطه بين ايشان و ساير مردم در طول تاريخ بودهاند، از جهات مختلف فرهنگى و فكرى ايفاى نقش نمودند. برخى در كسوت وكالت و سفارت، برخى در صحنههاى علمى و آموزشى، برخى در جلسات سخنرانى و مناظرهاى، برخى در ميادين ادبى و فرهنگى و برخى در حوزه تأليف و تصنيف، آنچه را كه از امام خويش شنيده و يا روايت كرده بودند، به منصه ظهور رساندند و مكتب تشيع را با رهبرى امام معصوم (ع)، از تنگراهها به جادههاى وسيع فكرى و فرهنگى متصل كردند. گونهشناسى راويان امام جواد (ع) تاكنون به دقت بررسى نشده و اين پژوهش، درصدد تشريح فعاليتهاى اين چنينى راويان و تأثير مثبت آنها در جامعه اسلامى است.
موضوع پژوهش حاضر، بررسی آماری نقش موالی خاندان اشعری در کتب اربعه شیعه است که در آن، تعداد احادیث نقل شده از چهار تن از محدثان قمی قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری به نامهای احمد بن محمد بن خالد برقی، محمد بن حسن صفار قمی، علی بن ابراهیم بن هاشم قمی و محمد بن یحیی العطار در کتابهای الکافی، من لایحضره الفقیه، تهذیبالاحکام و الاستبصار فی مااختلف من الاخبار، نقش و تأثیر این محدثان را بررسی مینماید. با توجه به اهمیت و برجستگی مکتب حدیثی قم و راویان این شهر در این دوره تاریخی، میزان تأثیرگذاری محدثان قمی بر تألیف این کتب و تأثیر وضعیت این اجتماع شیعی بر روایات نقلشده از این راویان، مسأله اصلی پژوهش حاضر است. روش پژوهش توصیفی و گردآوری دادهها بر منابع کتابخانهای مبتنی است. نتیجه بهدست آمده از این پژوهش، نشان میدهد که فارغ از احادیث مشترک، در سند بیش از 43% احادیث کتب اربعه نام اینان دیده میشود که در کتاب کافی این رقم بیش از 75% احادیث را شامل میگردد که این به نقش پررنگ راویان قمی اشاره دارد. بیشترین احادیث نقلشده از اینان، مربوط به احکام ازدواج است و کمترین به احکام جهاد اختصاص دارد، اما در مقابل بیشترین درصد روایات نقلشده از این راویان در باب جهاد است.
تاریخ و چگونگی پیدایش تشیع، از دیرباز در منابع تاریخی و کلامی مسلمانان و سپس در آثار مستشرقان مورد توجه بوده و در سالهای اخیر هم با انگیزههایی غیرعلمی در انواع منابع مکتوب و چندرسانهای، دیدگاههایی دراینباره مطرح شده است. شیعیان با توجه به پیوند این بحث با هویت خود، کوشیدهاند دیدگاههای ناصواب را نقد، و دیدگاه مورد پذیرش خود را ارائه کنند. این نوشتار با استفاده از تکنیک گونهشناسی، پس از دستهبندی دیدگاهها، میکوشد با روشهای متعارف نقد آنها را نقد، و دیدگاه برگزیده خود را پیشنهاد نماید. این دیدگاه با تکیه بر تمایز بین وجود یک اندیشه و بروز اجتماعی آن، بیان میدارد که بنیانهای اندیشه شیعی که بر مدار امامت میچرخد، بهمثابه بخشی گسستناپذیر از آموزههای اسلامی، همزاد قرآن و سنت نبوی است و از عصر پیامبر| وجود داشته، ولی بروز اجتماعی آن بهتدریج و در عصر حضور معصومان^ صورت گرفته است.