ردّیه نویسی و نقد و نقض آراء رقیبان فکری، همواره سنّتی پذیرفته شده و مورد استقبال در جامعه اسامی بوده است. گواه روشن این سخن، حجم انبوه آثاری است که در کتب رجال و تراجم در این زمینه گزارش شده است. این نقد و ردها تنها مربوط به مخالفان و دیگر مذاهب نبوده و گاه عالمی از یک مذهب به مصاف آراء شیخ و استاد خویش نیز رفته است. تصحیح الاعتقا د شیخ مفید، از نمون ههای معروف این امر است که در آن، آراء شیخ صدوق در کتاب دین الامامیه به سختی به چالش کشیده شده است. با وجود شهرت گسترده امروزی این کتاب که کم از آوازه مولف آن ندارد، راقم این سطور بر این عقیده است که دلایلی وجود دارد که نه تنها انتساب این اثر به مفید را تضعیف می کند که با دقت و تامل در آنها بهتر است دیگر با انتساب این کتاب به آن رکن نامدار شیعه امامیه خداحافظی کرد. این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی انتقادی به وا کاوی آن دلایل و شواهد می پردازد و می کوشد تا نادرستی آن انتساب را نشان دهد.
مشعشعیان در قرن نهم هجری (845ق) حکومتی شیعی بر مبنای آموزهها و تعالیم سید محمد بن فلاح در حویزه پایهریزی کردند. سید مطلب مشعشعی نوادهی چهارم سید محمد فارغ از دغدغههای قدرت و حکومت و بی آنکه در فکر کسب قدرت باشد، امیری دانشمند و دانشپرور بود. او با فراخواندن علما به حویزه و تأسیس مدرسهی علوم دینی در آن شهر موجبات تربیت نسل جدیدی از امرای مشعشعی گردید. فرزند او سید خلف و نوادهی او سید علی خان از جمله تربیت یافتگان این دوره هستند که از علمای شیعه محسوب شده و تألیفات ارزشمندی از خود به یادگار گذاشتهاند.