مقدمۀ ارزیابی علمی رویکرد خاورشناسنان به حدیث امامیه، مواجهه بدون واسطه با نگاشتههای آنان است. این مهم جز با تتبع گسترده در میراث مکتوب آنان و مطالعۀ موردی هر یک از آنها میسر نخواهد بود. این نوشتار - که برآیند هشت ماه مطالعه میدانی و کتابخانهای داخل و خارج از کشور و مبتنی بر پژوهشهای پیشین نشریافته فارسی و عربی است - ابتدا مأخذشناسی دقیق و جامعی از پژوهشهای خاوشناسان در باره حدیث امامیه ارائه نموده، سپس این پژوهشها را در قالب یک الگوی منطقی طبقهبندی و گزارش میکند. نتایج این پژوهه در پاسخگویی به پرسشهایی چون میراث مکتوب شاخص خاورشناسان در باره حدیث امامیه کدام است؟ در این میراث خاوشناسان چه مسائل و موضوعاتی از حدیث امامیه را بررسی کردهاند؟ و مسائلی از این دست، سودمند خواهد بود.
پژوهش حاضر با روش توصيفي- تحليلي و با هدف تاملي در روش خاورشناسان در فهم احاديث در حوزه امامت، به واكاوي نقادانه كتاب راهنماي رباني در تشيع نخستين از محمد علي اميرمعزي، استاد كرسي شيعه شناسي در دانشگاه سوربن فرانسه ميپردازد. نتايج پژوهش بيان گر آن است كه با وجود نقاط قوت در روش اميرمعزي، مانند استفاده از منابع معتبر و متقدم مرتبط، دقت در تطور معنايي اصطلاحات و تلاش براي تبيين سازمان يافته از مفهوم امام، برخي از آسيبها مانند عدم دقت در استناددهي به منابع، استفاده ناصحيح از اصل تقيه در توجيه برخي از احاديث، عدم تشكيل خانواده حديث و معنايابي بدون استناد براي مفردات حديثي، در روش وي قابل مشاهده بوده كه منتج به ارائه برخي از آموزههاي موهوم در باره آموزه امامت و ويژگيهاي امام گرديده است.
ناد لاوسن ا ز خاورشناسان معاصر ، در مقالة هرمنوتیک تفسیر پیشامدرن اسلامی و شیعی تلاش دارد گونه ها و تطور تاریخی رخ داده در هرمنوتیک تفسیر شیعة دوازده امامی را توصیف و ارزیابی کند. بر پای ة این مقاله تفسیر امامیه از پدیداری تا دورة معاصر چهار گونه هرمنوتیک ولایت محور، مصالحه، عرفانی – باطنی (ناشنوایی هرمنوتیکی) و فلسفی – ولایی را گذرانیده است؛ چرخش هرمنوتیکی شیعه از امام به مفسر در تبیین قرآن و عجین شدن آن با رهیافت های عرفانی و فلسفی از ویژگی های دوره های دوم تا چهارم م حسوب می شود . تطورات رخ داده در ادوار چهارگانة هرمنوتیک شیعی از شرایط فرهنگی - سیاسی جامعة شیعی، ظهور نخبگان علمی ش یعه، اثرپذیری عالمان امامی از رهیافت های اعتزالی، عرفانی و باطنی اهل سنت متاثر بوده است. در این میان نقش حکومت های شیعی چون آل بویه و صفویه و ظهور عالمانی چون سید مرتضی، سید حیدر آملی و ملاصدرا در شکل گیری گونه های جدید هرمنوتیکی برجسته به نظر می رسد. در این مقاله دیدگاه های لاوسن مطرح و کاستی های آن نشان داده شده است.
رهیافت تاریخی در کنار شناخت بسترهای مختلف جامعه، عهدهدار نمایاندن فرازها و فرودهاست. دستیابی به سیر تطور یک اندیشه و درک بهتر از خاستگاه و دوران آغازین شکلگیری آن، منوط به تحلیل گفتمانهای مکشوف از دادههای تاریخی برجایمانده در آن حوزه است. اصبغ بن نباته کوفی از نخستین مفسران شیعی در کوفه است که در منابع رجال و تراجم، بهعنوان نخستین مؤلف ذکر شده؛ اما اثری مشخص با محتوای قرآنی یا تفسیری به وی نسبت داده نشده؛ فراوانی نسبتاً زیاد روایات تفسیری او و بازتاب آنها در آثار معتبر پسین و همچنین توجه به روانشناسی اعتقادی شخصیت وی، این فرضیه را به ذهن میرساند که به گمان قوی، اصبغ از ارکان مهم انتقال آموزههای قرآنی امام علی(ع)، با رویکرد تأسیس یا ترویج گفتمانهای شیعهبنیان همچون امامت و وصایت در روزگار خود بوده؛ براساس نظریه "آوای متعارض باختین" باید گفت بازتاب گسترده مؤلفههای معنایی وصایت در تفسیر اصبغ و اهتمام او به گفتمان وصایت علوی، معنادار بوده و در دیالکتیک تعاملی با گفتمان رقیب شکل گرفته که قصد داشت نظریه خلافت سقیفهای در جامعه را نهادینه کند.