بنوعبدالقیس، از قبایل عربی شمال شبهجزیره هستند که از قرنها پیش از اسلام، در بحرین قدیم (شامل: کویت، احساء، قطر و مجمعالجزایر بحرین کنونی) ساکن بودهاند. پس از تأسیس شهر کوفه، جمعی از افراد قبیله یادشده، به این شهر مهاجرت کردند و منشأ برخی فعالیتها و تغییرها در مسائل فرهنگی و اجتماعی شهر کوفه در عصر حضور امامان شیعه(ع) شدند. این نوشتار، پس از اشاره به پیشینه اسلامآوردن و تشیعگروی بنو عبدالقیس و سابقه محبت و ارادت آنها نسبت به خاندان پیامبر، حضور ایشان را در کوفه با روش توصیفی ـ تحلیلی و نیز بهرهگیری از منابع رجالی شیعه و با هدف شناخت نقش فرهنگی و اجتماعی آنها، گزارش و جمعبندی کرده است. ازاینرو، مقاله پیش رو، به شناسایی پنجاه تن از شخصیتهای حدیثی این خاندان در کوفه و معرفی آثار آنها در زمینه: حدیث، فقه، کلام و شعر، جایگاه آنان در جمع قاریان، مدرّسان قرآن و خطیبان، مناصب حکومتی آنها و سرانجام معرفی مساجد عبدالقیس، شامل: مسجد سهله، مسجد صعصعةبنصوحان و مسجد زیدبنصوحان، به عنوان سه مسجد منسوب به این قبیله، همت گماشته است.
ابنسعد بهعنوان یکی از صاحبان منابع کهن که گزارشهایش در آثار پسینی فراوان بازنگارش شدهاند، بر آن است که اعتماد به کوفیان سبب تصمیم امام حسین علیه السلام بر عدم بیعت با یزید و خروج بوده و حاکمیت اموی با امام سر ستیز نداشته است. چیدمان سلسلهای وی از گزارشهای منعکنندگان آن جناب از قیام نیز القاگر تعجیل حضرت است. بههدف واکاوی تاریخی این دیدگاه، استقرای دادههای دیرین نگاشتهها در وقایع نهضت امام حسین علیه السلام و تطبیقدهی آنها با گزارشهای ابنسعد، شیوهای است که در روش این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهند که نمیتوان تصمیم امام بر عدم بیعت و خروج از مدینه را متکی به پشتوانۀ یاری کوفیان دانست؛ چنانکه تقصیر نداشتن حکمرانان اموی در این امر، ادعایی است که شواهد نقض فراوان دارد. همچنین نحوۀ اخبار ابنسعد در موضوع ممانعتکنندگان نیز با چالشهایی از جمله هیمنهسازی در ممانعت، انحصار نقل بدون تایید با دادههای دیگر منابع کهن و عدم تفکیک بازۀ زمانی گزارشها مواجه است.
یکی از دورههای مهم و حساس تاریخ شیعه، عصر سلجوقی است که بهسبب تغییر حاکمیت و جایگزین شدن دولت سنیمذهب به جای دولت شیعی آلبویه، وضعیت شیعیان دگرگون شد. تصور میشود با روی کار آمدن سلجوقیان ـ که پایبندی عمیقی به مذهب اهلسنت و خلافت عباسی داشتند ـ میبایست عرصه برای فعالیت شیعیان تنگ و آنان به حاشیه رانده شده باشند؛ اما برخلاف این تصور، در عصر سلجوقی بخصوص در نیمة دوم آن، مراکز شیعهنشین توسعه یافتند و نهادهای علمی و آموزشی و بهتبع آنها فعالیتهای علمی و پژوهشی، نهتنها دچار خلل و نقص نشدند، بلکه با عملکردی چشمگیر به کار خود ادامه دادند. در این مقاله به این مسئله پرداخته میشود که علل حفظ و تداوم تشیع و فعالیتهای آن در این دوره چه بوده است؟ به نظر میرسد که عوامل اصلی در تداوم تشیع، اهتمام به توسعة علمی و آموزشی، پایبندی به اصول، توام با رعایت اعتدال و تقیه، و حضور در مناصب اجرایی و سیاسی بوده است که در نتیجه با از میان رفتن دولت مقتدر شیعهمذهب آلبویه، خللی در جامعۀ شیعه و رهبری علمی آن پدید نیامده است.
توجه به منابع تاریخی در مطالعات سیره شناسی از اهمیت بسزایی برخوردار است. منابعی که جایگاه کمتری در حوزه تولید میراث مکتوب میان شیعیان را به خود اختصاص داده است. در مقابل اهل سنت، نسبت به نگارش متون تاریخی توجه جدی تری از خود نشان داده اند. هم از این روست که به نظر میرسید برای فهم و تبیین تاریخ تشیع و اهل بیت توجه به این طیف از منابع سنی امری ضرور است. حال این سوال شایسته پاسخ است که برای فهم تاریخی اهل بیت رجوع به دادهای تاریخی اهل سنت چه جایگاهی دارد؟ در این نوشتار این فرضیه دنبال میشود که به نظر میرسد منابع تاریخی اهل سنت تاثیر معناداری در مطالعات سیره شناسی ائمه دارد. از همین روی تاریخ و سیره امام سجادع بر اساس کتاب تاریخ مدینه مدینه دمشق ابن عساکر(م.571ق.) با سه منبع امامی، یعنی الارشاد شیخ مفید(م.413ق.)، الخرائج قطب راوندی(م.573ق.) و مناقب آل ابی طالب ابن شهرآشوب(م.588ق.) مورد مطالعه قرار گرفته تا این فرضیه مورد راست آزمایی قرار گیرد. از این رو با بررسی مقایسه ای میان مقدار اطلاعات ارائه شده میان این سه منبع امامی و یک منبع سنی درباره امام سجادع، نشان داده شده که اختلاف قابل توجهی میان حجمِ کمی و محتوایی اطلاعات ارائه شده آن ها وجود دارد بگونه ای که عدم توجه به آن ها آشکارا در نتایج پژوهش می تواند اثرگذار باشد.
منصب «بابیّت» برای امامان شیعه: در عصر حضور، از جمله رویدادهایی است که برخی از مؤلفان شیعه از دیرباز باورمندانه به آن نگریستهاند و این باور، همچنان مورد پذیرش گروهی از پژوهشگران شیعی است. سنجش اعتبار این باور بر اساس اطلاعاتِ برگرفته از منابع مختلف و بهرهگیری از روشهای تاریخی، رجالی و حدیثی، موضوع این مقاله است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که نشانی از تأیید چنین منصبی توسط امامان شیعه: و یا بسیاری از مؤلفان شیعه که بحث از «باب»ها میتوانست برای آنها مهم باشد، در دست نیست. افزون بر این، منشأ غیرامامی این باور و چگونگی راهیابی آن به تعدادی از منابع امامیه، در نوشتار حاضر مورد بررسی قرار گرفته است.