حوزههای علمیه سیر تاریخی به پهنای تاریخ اسلام دارد؛زیرا پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از آغاز ظهور اسلام و بعثت،توجه زیادی به علم آموزی نمودند و در دوره دعوت پنهانی خود،خانه ارقم بن ارقم را محل آموزش آموزههای دینی قرار دادند. هجرت تاریخساز پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به مدینه زمینه تشکیل حکومت اسلامی را فراهم آورده و با ساخت مسجد نبوی صلی الله علیه و اله و سلم این مکان جایی برای گرد آمدن صحابه و یاران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و آموزشهای اسلامی گردید به طوری که کرسی درس بزرگان در این مسجد قرار داشت.با گسترش فتوحات اسلامی و فتح سرزمینهای جدید مکانهای آموزش نیز گسترش یافت و شهرهای مکه،مدینه،کوفه،بصره،بغداد و خراسان،محلی برای تدریس علما و فقها شد.با تأسیس دار العلم و بیت الحکمه در دوره عباسیان زمینه برای رشد تمدن اسلامی فراهم شد و هم چنین حوزه علمیه نجف توسط شیخ طوسی تأسیس شد که این حوزه مکانی برای تدریس فقه شیعه گردید و یکی از تأثیرگذارترین حوزههای علمیه در تاریخ به حساب میآید. در سدههای اخیر حوزههای علمیه در شهرهای مختلف به وجود آمد که تأثیر بسیار زیادی بر تمدن اسلامی داشتهاند.در این زمینه میتوان به حوزههای علمیه خراسان،قم،ری،اصفهان،شیراز و غیره اشاره نمود.
دوره فاطمیان از دورههای برجسته تاریخ اسلام است که با توجه به گستره زمانی و وسعت قلمرو حکومتی سزاوار تحقیقات جدی و جدید است. حکومت دویستسالهشان بر مصر و تأثیرگذاریشان بر تمدن اسلامی به خودی خود کافی است که آنها را شایسته چنین امعان نظری کند. تحقیق حاضر با هدف شناخت اقدامات عملی فاطمیان مصر در راستای کمک به ایجاد تمدن اسلامی انجام شده است. بدین منظور اقدامات عملی خلفای فاطمی، که از مظاهر تمدنساز محسوب میشود، نظیر مناسبات ایشان با قدرتهای همجوار، ساخت و ایجاد مراکز علمی و کتابخانهها، تشکیل کرسیهای علمی در قالب دارالحکمهها و دارالعلمها و فعالیتهای دیگر نظیر ترجمه و تألیف کتب بررسی شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفیتحلیلی با استناد به منابع تاریخی و دست اول بر این نکته نیز تأکید میکند که فاطمیان در دوره حکومت بر مصر توانستند به دلیل اقتضائات سیاسیاجتماعی در جهت آرمانهای آزادیخواهانهشان و در راستای کمک به تمدنسازی مسلمانان سیاست تسامحگرایانهای را در پیش بگیرند. اتخاذ این رویکرد و سیاست تساهل و تسامح در برابر ادیان و مذاهب دیگر به میزان چشمگیری در شکلگیری تمدن اسلامی قرون سوم و چهارم، که از آن به دوران طلایی تمدن اسلامی یاد میشود، تأثیرگذار بوده و چون مناسبات این دولت با دولتهای همجوار و همزمان در این تأثیرگذاری و نقش آنان در شکوفایی فرهنگ و تمدن و رواداری مذهبی تأثیر داشته است، این محور نیز در آغاز نوشتار بررسی میشود.
فیض کاشانی عالم کم نظیری است. در کل تمدن اسلامی آدم هایی به مانند او زیاد نبوده اند. آدمی است داری ابعاد مختلف فرهنگی. زندگی و رفتار اجتماعی اش هم نشان می دهد آدم مستقلی بوده. در هر زمینه ای که وارد شده اجتهادات کم ندارد. فیض با اینکه گرایشات اخباری داشته اما اخباری گری او هم متفاوت با ملا امین استرابادی است (در این باره بعدا خواهم نوشت).