بسیاری از محدودیتها و مبانی حقوق جنگ یا حقوق بشردوستانه در عصر حاضر، که تنها در دو سدۀ پیش مورد توجه جامعۀ غرب و سازمانهای جهانی قرار گرفته است، در قوانین فقهی اسلام و از جمله در متون شیعی وجود دارد. فقهای شیعه در این زمینه مباحثی را (البته نه بهصورت مستقل بلکه بهطور پراکنده) در ابواب فقهی جهاد گنجانیدهاند. توجه به سیر تاریخی شکلگیری مباحث مربوط به حقوق جنگ در اسلام نشان میدهد که مسلمانان نسبت به جامعۀ غربی در زمینۀ مباحث مربوط به قوانین و مقررات جنگ و صلح پیشگام بودهاند و سابقۀ بسیار طولانی دارند. با وجود این نمیتوان منکر شد که در متون و میراث شیعه دربارۀ مباحثی مانند «السیر» یا همان «حقوق اسلامی جنگ» تألیفات مستقل دیده نمیشود. دلیل این امر عمدتا آن بوده است که جامعۀ شیعی در طول تاریخ اسلام بهدلیل روند حوادث سیاسی و عدم دستیابی به حکومت (جز در چند برهه) و نیز خفقان سیاسی، باب مربوط به جهاد را به روایاتی در احکام حکومتی مانند مشروعیت جهاد و جنگ در دوران غیبت، لزوم و وجوب جهاد در دوران غیبت و ... منحصر کردهاند و در نهایت در حاشیه به مسائل حقوقی جنگ مانند احکام اهلالبغی، نحوۀ رفتار در دارالحرب با غیرنظامیان، وضعیت اسرا، غنایم، زنان و کودکان، ... اشارۀ اجمالی و محدودی داشتهاند. در این پژوهش سعی شده است با بررسی و جستوجوی اجمالی این مسئله در متون فقهی و روایی شیعه، به مجموعهای از این مباحث دست یابیم. در این زمینه روشن شد که اولا میراث تمدنی شیعه در مبانی حقوق جنگ هرچند بهصورت پراکنده، مشحون از قواعد انسانی و محدویتهای رفتاری در جنگهاست؛ ثانیا یک بررسی اجمالی معاهدات و احکام و قوانین بشردوستانه و حقوق جنگ در عصر حاضر نشان میدهد که احکام مربوط به جنگ در اسلام و اندیشۀ شیعه در قیاس با قوانین موضوعۀ حقوق بشردوستانه و مقررات و معاهدات بینالمللی عصر حاضر نه تنها منطبق هستند، بلکه بر پایۀ ملاحظات اخلاقی و بشردوستانهتری استوار شدهاند.
فیض کاشانی عالم کم نظیری است. در کل تمدن اسلامی آدم هایی به مانند او زیاد نبوده اند. آدمی است داری ابعاد مختلف فرهنگی. زندگی و رفتار اجتماعی اش هم نشان می دهد آدم مستقلی بوده. در هر زمینه ای که وارد شده اجتهادات کم ندارد. فیض با اینکه گرایشات اخباری داشته اما اخباری گری او هم متفاوت با ملا امین استرابادی است (در این باره بعدا خواهم نوشت).
منذ سنوات والباحثون يحاولون أن يبدوا آراءهم حل مدفن السيدة زينب بنت الإمام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(ع)، ويسعى كلٌّ منهم إلى تفنيد الرأي الآخر وإثبات رأيه من خلال أدلة لا تقبل الشك. إلاّ أنّ جميع هذه الآراء يمكن مناقشتها ودراستها في إطار موضوعي ودقيق. لكن يبدو أنّ هذه ا لقضية مازال يكتنفها الغموض. ولقد شغل هذا الموضوع بال الباحث منذ سنوات . بحيث بقيت أتساءل عن مدفنها الواقعي في الزمن الذي يؤم المراقد المنسوبة إليها آلاف الزوار سنوياً، يتقرّبون من خلالها إلى الله تعالى، ويروى عن كرامات كلٍّ من هذه المراقد الكرامات والمعاجز. ولعلّ التقدير يقتضي أن يبقى مرقدها الشريف خافياً على الناس كما هو مصير أمها الزهراء سلام الله عليها. منذ قرون والناس يؤمون خمسة مواضع يحسبونها مدفن السيدة زينب. ومن هذه المواضع، اثنان حازا على شهرة أوسع. وآخران لهما صيت أقلّ. وصيت الأخير يعتمد على رواية شاذّة. أما المكانان المشهوران فهما: موضع راوية بضاحية دمشق، والآخر موضع قنطرة السباع في مصر. والموضعان الآخرين فهما: مقبرة البقيع بالمدينة المنورة، ومقبرة الباب الصغير بدمشق. والموضع الذي يعتمد على الرواية الشاذّة فهو منطقة سنجار في الموصل بالعراق. و نحن في هذا المقال دراسة حول مدفنها في قنطرة السباع بمصر و نذكر بان في مقالة الاخري انتشرت في مجلة العلوم الانسانية الدولية برقم 19 ،ثبت هذا الراي بان مدفن زينب بدمشق يتعلق بزينب الصغري ملقب بام كلثوم بنت الامام علي(ع) و ام شعيب المخزوميه و لهذا انتساب هذ ا المدفن بزينب الكبري بنت فاطمة الزهراء لا اصل له و لا اعتبار حقيقية. مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی وبلاگ | قوانین و مقررات | راهنما | درباره پایگاه | ارتباط با ما | حریم خصوصی | پایگاه های ما حقوق مادی و معنوی اين پايگاه متعلق به مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی است و نشر غیرمجاز محتوای آن پیگرد قانونی دارد.
منذ سنوات والباحثون يحاولون أن يبدوا آراءهم حل مدفن السيدة زينب بنت الإمام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(ع)، ويسعى كلٌّ منهم إلى تفنيد الرأي الآخر وإثبات رأيه من خلال أدلة لا تقبل الشك. إلاّ أنّ جميع هذه الآراء يمكن مناقشتها ودراستها في إطار موضوعي ودقيق. لكن يبدو أنّ هذه ا لقضية مازال يكتنفها الغموض. ولقد شغل هذا الموضوع بال الباحث منذ سنوات . بحيث بقيت أتساءل عن مدفنها الواقعي في الزمن الذي يؤم المراقد المنسوبة إليها آلاف الزوار سنوياً، يتقرّبون من خلالها إلى الله تعالى، ويروى عن كرامات كلٍّ من هذه المراقد الكرامات والمعاجز. ولعلّ التقدير يقتضي أن يبقى مرقدها الشريف خافياً على الناس كما هو مصير أمها الزهراء سلام الله عليها. منذ قرون والناس يؤمون خمسة مواضع يحسبونها مدفن السيدة زينب. ومن هذه المواضع، اثنان حازا على شهرة أوسع. وآخران لهما صيت أقلّ. وصيت الأخير يعتمد على رواية شاذّة. أما المكانان المشهوران فهما: موضع راوية بضاحية دمشق، والآخر موضع قنطرة السباع في مصر. والموضعان الآخرين فهما: مقبرة البقيع بالمدينة المنورة، ومقبرة الباب الصغير بدمشق. والموضع الذي يعتمد على الرواية الشاذّة فهو منطقة سنجار في الموصل بالعراق. و نحن في هذا المقال دراسة حول مدفنها في قنطرة السباع بمصر و نذكر بان في مقالة الاخري انتشرت في مجلة العلوم الانسانية الدولية برقم 19 ،ثبت هذا الراي بان مدفن زينب بدمشق يتعلق بزينب الصغري ملقب بام كلثوم بنت الامام علي(ع) و ام شعيب المخزوميه و لهذا انتساب هذ ا المدفن بزينب الكبري بنت فاطمة الزهراء لا اصل له و لا اعتبار حقيقية.