آیه 24 سوره نساء که به «آیه متعه» نیز معروف است، از جمله آیات پربحث و مناقشه میان مفسران شیعه و سنی است. علاوه بر اختلاف دیدگاهها در معنا و تفسیر آیه، وجود برخی از روایات مشعر به قرائت متفاوت این آیه و وجود عبارت اضافه در برخی از قرائتهای منسوب به صحابه و ائمه (ع) باعث گردیده است که این آیه از جنبه قرائت و شبهة تحریف قرآن نیز دارای اهمیت گردد. در این نوشتار با بررسی متنی و سندی روایات نقل شده در منابع شیعی، واکاوی اظهار نظر مفسران بزرگ شیعه در دورههای گوناگون تاریخی، بررسی تفاسیر روایی اهل سنت و بیان دیدگاههای برخی از مستشرقان تلاش شده است که دامان شیعه از اتهام قول به تحریف قرآن پاک و منسوب بودن قرائت متفاوت قرآن به ائمه (ع) در این آیه رد گردد.
لقد وقف عدد من المستشرقین القدامى والمحدثین على مسائل دقیقة ومهمة فی الفکر الشیعی عامة وفی عقیدة التشیع الإمامی بشکل خاص. ومن بین هذه الموضوعات الآیات الکریمة التی تؤشر بشکل لا یقبل التأویل وإثارة الشکوک والتساؤلات وهو موضوع (آل بیت النبی"ص") فمن المعروف أن هناک عدّة آیات تبین المدلول التاریخی والأجتماعی (أی الأسری) لأهل البیت لاسیما ما ورد فی سورة الأحزاب آیة رقم33 إذ قال عزّ من قائل بسم اللّه الرحمن الرحیم (إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیرا). فالمقصود بتعبیر أهل البیت هاهنا بحسب الکثیر من المفسرین إنهم أهل بیت النبی أو کما أشار رسول اللّه$ فی حدیثه الشریف المعروف فی الفکر الشیعی بحدیث أهل الکساء؛أو حدیث أهل العباءة:- وهم رسول اللّه وعلی وفاطمة والحسن والحسین(. المستشرقون شأنهم شأن عدد من المفسرین المسلمین الذین لا یرغبون بل ولا یرضون أن یکون هذا التعبیر (أهل البیت) مؤشرا بیّنا ومحدّدا بآل بیت النبی$ المنتسبین الیه بصلة الرحم (أولوا الأرحام) والأقربین نسبا. فراحوا یتجولون یمینا وشمالا فی تفسیراتهم التی تهدف أساسا الى توسیع دائرة فحوى هذا التعبیر لجعله یبدو وکأنه عامّا وشاملا؛ محاولة منهم الى إبعاده عن نصّه المرکزی بمعنى أهل بیت رسول اللّه. فهناک من المفسرین المسلمین، ویقف الطبری على رأس القائمة، من فسّر قول اللّه سبحانه وتعالى بأنه لا یشیر الى رسول اللّه والإمام علی والعترة الأخیار بل یشیر الى مضمون عام هو المتعلق بتوصیات اللّه تعالى وأرشاداته الموجهة الى أمّهات المؤمنین
ویلفرد مادلونگ یکی از برجسته ترین و تاثیرگذارترین شیعه شناسان دوره معاصر اسـت . آثار وی ، برخلاف بسیاری از آثار اسلام شناسان و شیعه شناسان مغرب زمین ، در شناخت و توصیف ابعاد گوناگون اسلام بسیار موفق بوده ، به طوری که حتی جوامع اسـلامی و شیعی نیز آثار وی را می پسندند و می پذیرنـد. بـه نظـر می رسـد سـهم بـالایی از ایـن موفقیت به دلیل توجهی است که او به نکات روش شناسانه دارد. آثار وی در مطالعـات شیعی ، در مقایسه با آثار دیگر شیعه شناسان غربی ، نقاط قوت یا ویژگی هـای پژوهشـی خاصی دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از: توجه به منـابع اصـیل و معتبـر اسـلامی و شیعی ، تفکیک موضوعی و روشی منابع ، توجه به فضا و تاریخ حوادث و آموزه ها، فهـم آموزه ها در راستای یک نظام فکری ، اشراف نسـبتا کامـل بـه ابعـاد گونـاگون اسـلام ، شناخت دقیق دانشمندان و آثار معتبر ایشان ، و نیز تسلط به زبان عربی ، که مادلونگ با بهره گیری از آنها توانسته است توجه مسلمانان و شیعیان را به آثار خـود جلـب کنـد و حتی تحسین ایشان را برانگیزد. رعایت کردن نکـات فـوق باعـث شـده اسـت او را از جرگه مستشرقان مغرض و جاهل جدا کننـد و در میـان پژوهش گـران منصـف جـای دهند. این مقاله روش ها و منابع مورد استفاده و نیز شیوه های پژوهشی مادلونگ را، در معرفی تشیع به جوامع غربی ، می کـاود و ضـمن مقایسـه آن بـا آثـار برخـی دیگـر از شیعه شناسان می کوشد تمایز و برتری آثار وی را نشان دهد.
اختلاف قرائات قرآنی در برخی از آیات الاحکام، باعث اختلاف در برداشت و فهم مفسران و فقها شده است. در این مقاله با توجه به اهمیت بحث ربا در جامعه و مذمت و نهی از آن در اقتصاد اسلامی، به بررسی اختلاف قرائات آیه ۳۹ سوره روم و اثر آن بر آرای مفسران و فقیهان شیعه میپردازیم و ضمن تبیین و تحلیل لغوی، قرائی، روائی و تفسیری ربا با بیان اختلاف قرائت دو واژه «ءَاتَیْتُم (اَتیتم)» و «لِیَرْبُوَا (لِتُربُوا)» و بررسی وجوه قرائات و احتجاجات هر قرائت، با نگاهی تحلیلی نشان داده میشود که تنوع برداشتهای حُکمی از این آیه از قبیل ربای حلال یا حرام و نیز تنوع برداشتهای مصداقی همچون تفسیر متعلَّق ربا در آیه به عطیه یا هدیه یا هبه یا قرض فایده دار یا ربای نسیئه در نظر مفسران و فقیهان شیعه، ناظر به اختلاف قرائات آیه است و توجه به قرائات توسط بسیاری از این فقیهان و مفسران است که ظرفیت این تفاسیر و فتاوی مختلف را ایجاد کرده است.
علم قرائات یکی از مهمترین موضوعات علوم قرآنی به شمار می رود. در اوائل قرن چهارم، هفت قرائت به وسیله شیخ القراء بغداد، ابن مجاهد (324-245 ق) رسمیت یافت. از میان این هفت قرائت، قرائت عاصم کوفی به عنوان مشهورترین قرائت در جهان اسلام شناخته شد تا آنجا که متن قرآن (سیاهه) نیز در بیشتر کشورهای اسلامی بر اساس قرائت عاصم و به روایت حفص، اعرابگذاری شد. علیرغم این شهرت با مطالعه و بررسی سیر رواج قرائات میبینیم در قرن هفتم و هشتم قرائت عاصم به روایت «شعبه» در عراق گسترش داشته است. گمان می رود تاثیر این جریان تا حدود قرن دهم ادامه داشته است. همزمان با آغاز حکومت صفویه تلاشهایی در راستای ترویج قرائت راوی دیگر عاصم یعنی «شعبه» صورت گرفته است. یکی از تفاسیر شیعی آن روزگار یعنی تفسیر «منهج الصادقین» بر اساس روایت «شعبه» تدوین شده است و همچنین در عصر قاجاریه نیز کتاب «جواهر القرآن» تالیف می شود که بابی از آن به فرش الحروف روایت «شعبه» اختصاص دارد. در این مقاله ضمن بحث از قرائت عاصم به روایت «شعبه» و معرفی دو اثر مذکور، به مطالعه تاثیر روایت «شعبه» در تفسیر «منهج الصادقین» و بیان علت احتمالی تدوین آن بر اساس روایت «شعبه» میپردازیم. در پایان ضمن بررسی سند قرائی سلطان القراء، این فرضیه مطرح می شود که سبب اهتمام وی به بیان فرش الحروف «شعبه»، آن است که سند وی با 20 واسطه به «شعبه»، منتهی می شود.