این مقاله ابتدا به چگونگی پیدایش حدیثگرایی افراطی در فقه اهل سنت پرداخته است و مهمترین گرایشهای فقهی متأثر از این پدیده را به اختصار معرفی میکند. سپس همین موضوع را در فقه شیعه پی میگیرد و در ادامه ورود جدیتر این گرایش تحت عنوان اخباریگری یا مکتب اهل حدیث به فقه شیعه و به دنبال آن سد باب اجتهاد توسط اخباریها و نیز مبارزه مرحوم وحید بهبهانی با این نگرش افراطی در حدیث را مورد بررسی قرار میدهد و در نهایت مهمترین ویژگیهای اخباریها را مطرح میکند و به نقد آنها میپردازد.
معتز عباسی (ح 252ـ255ق)، در شرایطی به خلافت رسید که درگیریهای دربار، اوضاع را آشفته کرده بود. به پیروی از نگاه کلی عباسیان، امامیه نیز در سامرا و به پیشوایی امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)، از نظرِ دربار جریانی مخالف به شمار میرفت. معتز، ضمن بازگرداندن حکومت به خاندان متوکل، به سنّتهای پدرش در فرمانروایی بازگشت؛ اما روزگار او، زمانه شورشهای مخالفان و از جمله امامیه بود. این پژوهش، در پاسخ به این پرسش که «معتز چه رویکرد سیاسی ـ مذهبی در برابر امامیه اتخاذ کرد؟»، بر اساس توصیف و تحلیل دادههای تاریخی، به این نتیجه رسیده است که او تحت تاثیر مادر، برادر و استادانش، خلافت را اداره میکرد و از نظر سیاسی، امامیه را حزبی مخالف میدانست و از نظر مذهبی نیز تحت تأثیر جریان اهل حدیث، امامیه را فرقهای منحرف میشمرد؛ بهویژه انتشار خبر نزدیک شدن تولد مهدی(ع) از سوی پیشگویان دربار، به عنوان پایانبخش خلافت عباسی، به واکنشهای دربار سرعت بخشید.