پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله جامعه اسلامی دچار تشتت شد.معتقدان به وصایت و انتخاب امام و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله از جانب خود ایشان،این جانشینی را منحصرا در امام علی علیه السلام میدیدند و آنها هسته اولیه شیعه را شکل دادند.گرچه تشیع در دوران خلافت امام علی علیه السلام نهادینه و در قرن اول هجری به سازمان و گروه منسجم و متشکل دینی و سیاسی تبدیل شد. موضوع انحصار امامت در خاندان و اهلبیت نبوت یا به عبارت دیگر،در نسل فاطمه علیهاالسلام و نیز ارادت به آن خاندان،محوری استراتژیک بود که تمام اندیشهها و نحلههای فکری پراکنده شیعه را در ابتدا متحد میکرد،اما با پیدایش علم کلام و نیز پس از شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش و همچنین قیامهایی که به منظور خونخواهی آن شهیدان صورت گرفت،این اتحاد استراتژیک به تبع پراکندگیها و انشقاق ایجاد شده در جامعه اسلامی قرن اول و دوم هجری خدشهدار گردید و در نهایت به ظهور فرقههای مختلف منجر شد.نوشتار حاضر به بازشناسی عوامل دینی و سیاسی ایجاد فرقههای شیعه میپردازد و درصدد پاسخ به این سؤال است که چرا تشیع دچار چنین پراکندگی در تاریخ شد.فرضیه این تحقیق این است که«پیدایش علم کلام و عدم دستیابی شیعه به حاکمیت سیاسی باعث پراکندگی و ایجاد فرقهها و عدم اتحاد در جامعه شیعه شد».
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
سازمان های وکالت امامیه و دعوت اسماعیلیه دو نهاد سری بودند که هرکدام با هدف انتشار و استمرار فعالیت های عقیدتی،سیاسی و تبلیغی خود در نواحی متعدد سرزمین های اسلامی و در چارچوب برنامه ای منظم و سازمان یافته ، با محوریت امامان و سلسله وکلا و داعیان خود به وجود آمدند.امامان معصوم (علیهم السلام) در عصر حضور برای تسهیل و امکان بهتر ارتباط با شیعیان سازمان وکالت را تشکیل دادند و امامان اسماعیلیه نیز با ایجاد سازمان دعوت و بهره گرفتن از داعیان خود کوشش نمودند ارتباط منظم با پیروان خود را فراهم کنند.لازم به ذکر است که اهمیت بررسی تطبیقی این دوسازمان موجب قضاوت بهتر تاریخی نسبت به سیاست ها،اهداف وعملکرد آنان می شود. پرسش اصلی در این مقاله این است که دو سازمان وکالت و دعوت چه وجوه اشتراک و افتراقی در چگونگی شکل گیری و پیدایش سازمانی خود داشته اند؟در پاسخ می توان گفت،سازمان وکالت امامیه در شرایط خاص تاریخی دوره امام صادق(ع) به بعد بنا به دلایل افزایش تدریجی شیعیان ، سخت گیری روز افزون دولت عباسی ، دشمنی دیگر رقبا و مخالفان عقیدتی و سیاسی نسبت به آنان ،توسط امامان معصوم شکل گرفت.امامان(علیهم السلام) با اهداف چندگانه ساسی-اجتماعی به هدایت شیعیان ، حفظ ارتباط و صیانت از آنان ، گسترش و تحکیم عقاید شیعه ،احقاق حق اهل بیت و ترویج معارف شیعه کوششی مستمر داشتند.اسماعیلیه نیز با تشکیل سازمان دعوت مدعی امامت منصوص اسماعیل و فرزندش محمد بن اسماعیل، به عنوان امام پس از امام صادق(ع) بودند.
منذ سنوات والباحثون يحاولون أن يبدوا آراءهم حل مدفن السيدة زينب بنت الإمام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(ع)، ويسعى كلٌّ منهم إلى تفنيد الرأي الآخر وإثبات رأيه من خلال أدلة لا تقبل الشك. إلاّ أنّ جميع هذه الآراء يمكن مناقشتها ودراستها في إطار موضوعي ودقيق. لكن يبدو أنّ هذه ا لقضية مازال يكتنفها الغموض. ولقد شغل هذا الموضوع بال الباحث منذ سنوات . بحيث بقيت أتساءل عن مدفنها الواقعي في الزمن الذي يؤم المراقد المنسوبة إليها آلاف الزوار سنوياً، يتقرّبون من خلالها إلى الله تعالى، ويروى عن كرامات كلٍّ من هذه المراقد الكرامات والمعاجز. ولعلّ التقدير يقتضي أن يبقى مرقدها الشريف خافياً على الناس كما هو مصير أمها الزهراء سلام الله عليها. منذ قرون والناس يؤمون خمسة مواضع يحسبونها مدفن السيدة زينب. ومن هذه المواضع، اثنان حازا على شهرة أوسع. وآخران لهما صيت أقلّ. وصيت الأخير يعتمد على رواية شاذّة. أما المكانان المشهوران فهما: موضع راوية بضاحية دمشق، والآخر موضع قنطرة السباع في مصر. والموضعان الآخرين فهما: مقبرة البقيع بالمدينة المنورة، ومقبرة الباب الصغير بدمشق. والموضع الذي يعتمد على الرواية الشاذّة فهو منطقة سنجار في الموصل بالعراق. و نحن في هذا المقال دراسة حول مدفنها في قنطرة السباع بمصر و نذكر بان في مقالة الاخري انتشرت في مجلة العلوم الانسانية الدولية برقم 19 ،ثبت هذا الراي بان مدفن زينب بدمشق يتعلق بزينب الصغري ملقب بام كلثوم بنت الامام علي(ع) و ام شعيب المخزوميه و لهذا انتساب هذ ا المدفن بزينب الكبري بنت فاطمة الزهراء لا اصل له و لا اعتبار حقيقية. مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی وبلاگ | قوانین و مقررات | راهنما | درباره پایگاه | ارتباط با ما | حریم خصوصی | پایگاه های ما حقوق مادی و معنوی اين پايگاه متعلق به مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی است و نشر غیرمجاز محتوای آن پیگرد قانونی دارد.
منذ سنوات والباحثون يحاولون أن يبدوا آراءهم حل مدفن السيدة زينب بنت الإمام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(ع)، ويسعى كلٌّ منهم إلى تفنيد الرأي الآخر وإثبات رأيه من خلال أدلة لا تقبل الشك. إلاّ أنّ جميع هذه الآراء يمكن مناقشتها ودراستها في إطار موضوعي ودقيق. لكن يبدو أنّ هذه ا لقضية مازال يكتنفها الغموض. ولقد شغل هذا الموضوع بال الباحث منذ سنوات . بحيث بقيت أتساءل عن مدفنها الواقعي في الزمن الذي يؤم المراقد المنسوبة إليها آلاف الزوار سنوياً، يتقرّبون من خلالها إلى الله تعالى، ويروى عن كرامات كلٍّ من هذه المراقد الكرامات والمعاجز. ولعلّ التقدير يقتضي أن يبقى مرقدها الشريف خافياً على الناس كما هو مصير أمها الزهراء سلام الله عليها. منذ قرون والناس يؤمون خمسة مواضع يحسبونها مدفن السيدة زينب. ومن هذه المواضع، اثنان حازا على شهرة أوسع. وآخران لهما صيت أقلّ. وصيت الأخير يعتمد على رواية شاذّة. أما المكانان المشهوران فهما: موضع راوية بضاحية دمشق، والآخر موضع قنطرة السباع في مصر. والموضعان الآخرين فهما: مقبرة البقيع بالمدينة المنورة، ومقبرة الباب الصغير بدمشق. والموضع الذي يعتمد على الرواية الشاذّة فهو منطقة سنجار في الموصل بالعراق. و نحن في هذا المقال دراسة حول مدفنها في قنطرة السباع بمصر و نذكر بان في مقالة الاخري انتشرت في مجلة العلوم الانسانية الدولية برقم 19 ،ثبت هذا الراي بان مدفن زينب بدمشق يتعلق بزينب الصغري ملقب بام كلثوم بنت الامام علي(ع) و ام شعيب المخزوميه و لهذا انتساب هذ ا المدفن بزينب الكبري بنت فاطمة الزهراء لا اصل له و لا اعتبار حقيقية.