امامت، يکي از جنجالي ترين موضوعات اعتقادي در تاريخ اسلام و از مهم ترين مسائل اختلافي ميان اهل سنت ماتريدي و اماميه است. اهل سنت ماتريدي، بنا بر نگرش و برداشتي که از مقام نبوت و جايگاه رسالت دارند، معتقدند پيامبر (ص) براي خود خليفه اي معين نکرده است و اصولا تعيين امام و خليفه، مساله اي است «انتخابي» که بايستي توسط مردم يا «شوراي حل و عقد» صورت پذيرد. طبق اين مبنا، امامت و خلافت، امري سياسي و اجتماعي و از باب لزوم حاکميت و اداره امور جامعه اسلامي است و شرايطي چون اسلام، مرد بودن، سياست مدار و آشکار بودن امام براي تصدي مقام امامت کافي است و ويژگي هايي مانند عدالت، علم به همه امور و عصمت، براي امام ضروري نيست. در مقابل، اماميه بر اين باورند که خلافت پيامبر و زعامت امت اسلامي، مقامي الهي است که نه تنها مردم و شورا، بلکه شخص پيامبر نيز نقشي در تعيين آن ندارد و امام بايستي توسط خداوند تعيين و به وسيله پيامبر به مردم ابلاغ شود. از اين منظر، امام بايستي واجد تمام شرايط و اوصاف پيامبر ـ جز در تلقي وحي ـ باشد تا بتواند شايستگي تصدي اين مقام را داشته باشد. تدبير اداره امور جامعه اسلامي نيز، شأني از شئون امام است و امام همواره امام است؛ چه در رأس حکومت باشد، چه نباشد.
«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
روششناسي و بسترشناسي يک نظريه، از مهمترين مسائلي است که نقش مهمي در تحليل و شناخت چرايي صدور آن نظريه دارد. متکلمان شيعي مکتب بغداد در قرن چهارم و پنجم هجري، از بزرگترين متکلمان اماميه در طول تاريخ بهشمار ميآيند. با اين حال، روايات امامان معصوم عليه السلام، که از منابع اصيل تفکر ديني بهشمار ميآيند، حضور کمرنگي در کتابهاي کلامي ايشان دارند. هدف از نگارش اين مقاله، ابتدا روششناسي فکري اين متکلمان، و سپس تحليل چرايي تکيۀ فراوان ايشان بر عقل در براهين و نظريات کلامي مربوط به مسئلۀ امامت با توجه به بستر فرهنگي شهر بغداد در آن دوران است. بر اساس مهمترين يافتههاي اين نوشتار، نگاه سختگيرانۀ متکلمان بغداد به احاديث و نيز تنوع مکاتب گوناگون کلامي و نيز تعصبات مذهبي و درگيريهاي شديد فرقهاي در بغداد، از مهمترين عواملي است که مانع از استفادۀ لازم متکلمان شيعي از روايات در آن دوران شده است.