در میان صفات و افعال الهی، بحث بداء از جایگاه ویژه برخوردار است تا آنجا که تاکید گردیده که خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده، مگر اینکه از او نسبت به بداء الهی میثاق گرفته است. امام رضا علیه السلام در مناظره با سلیمان مروزی براساس آیات قرآن به اثبات و شرح اجمالی حقیقت مفهوم بداء پرداختهاند، در این گفتار، با رجوع به آراء برخی از دانشمندان برجستة شیعه، اعم از محدثان و متکلمان و فلاسفه به تبیین معنای بداء پرداخته شده است. از جمله شروح علماء در این خصوص، تقریرات میرزا مهدی اصفهانی (ره) است که براساس آن به تفصیل، جنبههای مختلف مسئلة بداء روشن شده است.
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
بررسی کنشهای رخ داده در برخی دورههای تاریخی به دلیل حساسیت آن دوره و جایگاه ویژه کنشگران دارای اهمیت است؛ زیرا میتواند الگوی مفیدی برای فهم رویدادها و ژرفا یافتن درک عمومی باشد. در این مقاله، کنشهای متظاهرانه مامون در مواجهه با امام رضا (ع) در دوران خلافت با استفاده از ظرفیتهای تحلیل گفتمان لاکلا و موفه با تاکید بر دو مفهوم اصلی زنجیره همارزی و حاشیهرانی تبیین میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد، مامون در دورههای مختلف به تناسب موقعیت از راهکارهای همارزی مانند تظاهر به تشیع، دعوت امام (ع) به مرو، پیشنهاد ولایتعهدی، باورداشت آخرالزمانی، بهکارگیری نمادهای شیعی و تطمیع استفاده کرده است. همچنین، راهکارهای حاشیهرانی مانند مهندسی روابط اجتماعی، کتمان فضایل، تضعیف جایگاه اجتماعی، تضعیف جایگاه علمی، ترور شخصیت، حصر ارتباطی، زندان، حصر خانگی، حذف فیزیکی و شهادت بهره گرفته است. روش مواجهه مامون با امام (ع) را میتوان به سه دوران بحرانی ابتدای حکومت، تثبیت حکومت و حصر فرهنگی- ارتباطی امام (ع) تقسیم کرد. با این حال، بهصورت دقیق نمیتوان هرکدام از راهکارها را به یک دوره خاص نسبت داد، اما مامون در دورههای اول و دوم بیشتر از زنجیره همارزی استفاده کرده است و هرچه به دوره سوم نزدیک میشویم، استفاده از مکانیسم حاشیهرانی بیشتر گردیده است. همچنین، گاهی بهصورت توامان از سازوکارهای برجستهسازی و حاشیهرانی استفاده شده است.