هدف از این پژوهش تبیین جریان ولیعهدی امام رضا (ع) و مواضع سیاسی ایشان در خصوص این رویداد تاریخی است. روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر روش تحقیق تاریخی و تفسیری است که به تحلیلِ داده های موجود در منابع نوشتاری می پردازد. در جریان ولیعهدی امام رضا (ع) سه جناح سیاسی رویاروی یکدیگر قرارگرفته اند؛ امام رضا (ع)، مأمون و فضلِسهل نمایندگان این گروه ها بودند اندیشه ی فراخوانی امام رضا(ع) به مرو تداوم نظریه ی قدیمی الرضا من آل-محمد(ص)بود. این نظریه که در تاسیس خلافت عباسی نقش کلیدی داشت در زمان مأمون نیز باید خیزش های ضد عباسی را فرو می نشاند و جانی دوباره به دستگاه خلافت می داد. امام رضا (ع) در مقابل نقشه ی سیاسی مأمون و فضل واکنش سیاسی حساب شده ای اتخاذ نمود. ایشان در طول سفر به ایران و در طول اقامت در مرو با روحیه ای خستگی-ناپذیر، رفتارها و گفتارهای مناسب سیاسی از خود به ظهور رساند. مجموع این تکاپوها نتایج شگفتی در جهت معرفی شخصیت ایشان تبیین مفهوم امامت و گسترش فقه سیاسی تشیع در پی داشت.
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
بررسی کنشهای رخ داده در برخی دورههای تاریخی به دلیل حساسیت آن دوره و جایگاه ویژه کنشگران دارای اهمیت است؛ زیرا میتواند الگوی مفیدی برای فهم رویدادها و ژرفا یافتن درک عمومی باشد. در این مقاله، کنشهای متظاهرانه مامون در مواجهه با امام رضا (ع) در دوران خلافت با استفاده از ظرفیتهای تحلیل گفتمان لاکلا و موفه با تاکید بر دو مفهوم اصلی زنجیره همارزی و حاشیهرانی تبیین میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد، مامون در دورههای مختلف به تناسب موقعیت از راهکارهای همارزی مانند تظاهر به تشیع، دعوت امام (ع) به مرو، پیشنهاد ولایتعهدی، باورداشت آخرالزمانی، بهکارگیری نمادهای شیعی و تطمیع استفاده کرده است. همچنین، راهکارهای حاشیهرانی مانند مهندسی روابط اجتماعی، کتمان فضایل، تضعیف جایگاه اجتماعی، تضعیف جایگاه علمی، ترور شخصیت، حصر ارتباطی، زندان، حصر خانگی، حذف فیزیکی و شهادت بهره گرفته است. روش مواجهه مامون با امام (ع) را میتوان به سه دوران بحرانی ابتدای حکومت، تثبیت حکومت و حصر فرهنگی- ارتباطی امام (ع) تقسیم کرد. با این حال، بهصورت دقیق نمیتوان هرکدام از راهکارها را به یک دوره خاص نسبت داد، اما مامون در دورههای اول و دوم بیشتر از زنجیره همارزی استفاده کرده است و هرچه به دوره سوم نزدیک میشویم، استفاده از مکانیسم حاشیهرانی بیشتر گردیده است. همچنین، گاهی بهصورت توامان از سازوکارهای برجستهسازی و حاشیهرانی استفاده شده است.
مسجد جامع یزد یکی از مساجد عظیم و مهم سبک آذری در ایران است. از خصوصیات این بنا میتوان به سردر رفیع، منارههای بلند، کاشیکاری زیبا، گنبد مسجد و... اشاره کرد. بهکارگیری نقوش در قالب گچبری، کاشیکاری و طرحهای زیبا حائز اهمیت و درخور تفسیر است. تلفیق نقوش هندسی با نقوش اسلیمی در تزیینات کاشیکاری مسجد به نحوی است که در نگاه اول نمیتوان بهراحتی بین آنها تمایزی قائل شد. هدف از این مقاله، مطالعه نقوشی است که جنبه نمادین آنها به نحوی در بردارنده تفکرات مذهب شیعه میباشد. روش تحقیق توصیفیـتحلیلی است و از طریق مطالعۀ کتابخانهای انجام شده است. بنابر یافتههای تحقیق نقوش نمادین موجود در مسجد جامع یزد شامل انواع مختلف شمسه، ستاره، محرابی و... است. این نقوش بدین لحاظ حائز اهمیت است که علیرغم استقرار حکومت مرکزی سنیمذهب طی ادوار ایلخانی و تیموری نمایانگر تفکرات شیعی است.