هدف از نگارش این مقاله ، توجه دادن به نقش مهم و تعیین کننده تعالیم گرانبهای پیشوایان شیعه در پیدایش و گسترش علوم عقلی ، اعـم از حکمـت الهـی و کـلام اسلامی از رهگذر مطالعه در احادیـث حکمـی حضـرت امـام صـادق (ع ) و شـرح آنهاست ؛ احادیثی که با روش عقلی و اسـتدلالی دربـاره کلیـات جهـان هسـتی و آغاز و انجام آن و توحید ذات خداوند و معرفت اسمای حسنا و صفات علیـای او به دقیق ترین وجه بحث می کند و پایه آنها بر ابحاث عامه حکمت الهی نهاده شده و توجیه و تبیین آنها جز در پرتو نتایج حاصل از مباحـث عامـه حکمـت اسـلامی امکان پذیر نیست . در نتیجه این پژوهش ، روشن خواهد شد که چرا اندیشه شیعی در مرتبـه ای ممتـاز در مجموعه آنچه «حکمت اسـلامی » نامیـده شـده اسـت ، اهمیـت دارد و چگونـه ذخایر علمی تشیع ، زمینه و ساختار حکمت الهی را فراهم کرده و موجب گردیده است تا فضای عقلانی و اجتماعی ای به وجود آید که حکمای اسـلامی در آن بـه تفکر حکمی بپردازند. آنچه در این جا جلب نظر می کند، خلاقیت حکمی سخنان ائمه هدی (ع ) به ویـژه امـام صـادق (ع ) و نقـش آنهـا در تـاملات و ژرف اندیشـی حکمی دوره های بعد است .
این مقاله در صدد نقد نظریه بوکلی درباره روایات دیدارهای امام صادق(ع) با منصور عباسی است. آقای بوکلی، نویسنده مقاله « ریخت شناسی و مفاد بعضی از روایات شیعه امامی » ، بخشی از روایات مربوط به مواجهه امام صادق(ع) و منصور عباسی را که غالبا مربوط به احضار امام به دربار منصور است مورد بررسی قرار داده است. بررسی او تنها مبتنی بر ساختار روایات است. نویسنده تلاش کرده است با این روش به منشا جعل این روایات دست یابد و دیدگاه شیعه امامی درباره ارتباط بین مذهب و قدرت سیاسی را نشان دهد. در مقاله پیش رو ضمن بررسی این روایات، روش آقای بوکلی و دستاوردهای او بررسی شده و نشان داده شده است که روش مبتنی بر ساختار تنها، فاقد کارآیی لازم است و به ویژه برای دستیابی به منشأ جعل یک روایت، شناخت راویان آن ضروری است. در این میان از پدیدههایی چون «تقطیع» و «نقل به معنا» در حدیث، در بررسی ساختار این روایات نباید غفلت نمود. از نظر مفهومی، این گروه از روایات به تنهایی برای بیان دیدگاه سیاسی شیعه کافی نیست.
تعداد 58 نامه از امام صادق (ع) در منابع شناسایی شده که از جمله آنها نامه بلند آن حضرت به نجاشی، کارگزار منصور عباسی (متوفای 158 ه.ق.) بر اهواز، است. این نامه، که در رده متنهای سیاستنامه دستهبندی میشود، درباره چگونگی تعامل حاکم با رعیت است و میتواند الگویی در تنظیم روابط حاکمان با زیردستان باشد. نوشته حاضر در صدد است این نامه را از لحاظ منبع و متن بررسی و تحلیل کند. متن کامل این رساله بار نخست در کتاب الاربعون حدیثا فی حقوق الاخوان، نوشته ابنزهره حلبی (متوفای 634 ه.ق.) از دانشمندان قرن هفتم درج شد و پس از آن به منابع دیگر، بهویژه منابع عصر صفوی، راه یافت و با عنوان رسالة الاهوازیة نامبردار شد. از نظر محتوا، متن نامه دارای دو بخش مجزا از یکدیگر با دو گفتمان متفاوت است که در یکی بر حقوق مردم و در دیگری بر حقوق مؤمن تأکید میشود. دستاورد پژوهش آن است که با عنایت به بیتوجهی متون کهن به این نامه و نقل آن در منبعی متأخر و نیز دوگانگی گفتمان متن نامه، بخشی از آن غیراصیل و ملحق به نامه اصلی است، بهویژه بندی از رساله که خوزیان را سرزنش میکند ناظر به رقابت گروههای فعال جامعه در قرن دوم افزوده شده است.
هدف از نگارش این مقاله ، توجه دادن به نقش مهم و تعیین کننده تعالیم گرانبهای پیشوایان شیعه در پیدایش و گسترش علوم عقلی ـ اعم از حکمت الهی و کلام اسلامی ـ از رهگذر مطالعه در احادیث حکمی امام صادق علیه السلام و شرح آنهاست ؛ احادیثی که با روش عقلی و استدلالی درباره کلیات جهان هستی و آغاز و انجام آن و توحید ذات خداوند و معرفت اسمای حسنا و صفات علیای او به دقیقترین وجه بحث می کند و مراتب کمال انسانیت و درجات قرب و ولایت را توضیح می دهد و از معانی باطنی و اسرار نهانی وحی الهی پرده بر می دارد. پایه آنها بر ابحاث عامه حکمت الهی نهاده شده و توجیه و تبیین آنها جز در پرتو نتایج حاصل از مباحث عامه حکمت اسلامی امکان پذیر نیست. در نتیجه این پژوهش، روشن خواهد شد که چرا اندیشه شیعی در مرتبه ای ممتاز در مجموعه انچه حکمت اسلامی نامیده شده است، اهمیت دارد و چگونه ذخایر علمی تشیع، زمینه و ساختار حکمت الهی را فراهم کرده و موجب گردیده است تا فضایی عقلانی و اجتماعی به وجود آید که حکمای اسلامی در آن به تفکر حکمی بپردازند. آنچه در اینجا جلب نظر می کند، خلاقیت حکمی سخنان ائمه به ویژه امام صادق (ع) و نقش آنها در تاملات و ژرف اندیشی حکمی دوره های بعد است.