فقه همانند سایر علوم، داراى ساختارهایى است. این ساختارها در طول حیات فقه، تحولات نه‏چندان گسترده‏اى یافته است. این پژوهش، ساختارهاى فقه استدلالى متقدم را معرفى و بررسى مى‏کند که فقیه بر اساس آن ساختار، فقه خود را نگاشته است، نه ساختارهایى که در حد یک طرح، باقى مانده است. بنا بر استقصاى نگارنده، ساختارهاى فقه‏نگاشته1، چهار نوع هستند و بقیه در حد طرح پیشنهادى، باقى مانده‏ اند. این ساختارها عبارتند از ساختار حلبى در «الکافى فى الفقه»، ساختار سلار در «مراسم»، ساختار محقق حلى در »شرایع الاسلام«، و ساختار فیض کاشانى در «مفاتیح الشرایع». این ساختارها بر اساس ملاک‏هاى سه‏ گانه ساختاربندى «ملاک‏هاى منطقى»، »ملاک‏هاى فلسفه فقهى«، و »ملاک‏هاى درون‏فقهى«، ارزیابى مى‏شوند و نقاط قوت و ضعف آن‏ها بیان مى‏ گردد.