تفسيری که به نام تفسير منسوب به امام حسن عسکري در ميان اماميه شناخته می شود، بی ترديد تفسيری کهن است. اما ما به درستی نمی دانيم که ريشه و اصل اين تفسير دقيقا مربوط به چه زمانی است. اطلاعاتی که منابع از اين کتاب به دست می دهند، بسيار اندک و آشکارا متناقض است. البته روشن است که قسمتهايی از آن علائق شيعی در سده های نخستين تشيع در سده های سوم و چهارم قمری را بازتاب می دهد. تاکنون تحقيقات متعددی درباره اين تفسير منتشر شده است؛ اين امر هم به دليل اهميت انتساب اين اثر به امام حسن عسکري است و هم به دليل پاره ای از مضامين آن است که برای درک تحولات عقايد و فقه اماميه به کار می آيد.
جامعه امامیه در سده سوم هجری، تحت تاثیر میراث روایی و اجتماعی دوره ائمه پیشین و چالشهای پیشآمده در سامرا، با مشکلات فراوانی در معرفی و پذیرش امامت روبهرو شد. بخشی از این موارد را باید در طبقهبندی اجتماعی، نوع دسترسی به ائمه سامرا و سطح فکری شهروندان جامعه امامیه دید. تفاوت افراد نسبت به سازوکار شناخت امام و نوع باور به آن حضرت، سبب شد تا دستکم سه سبک برای شناخت امام در این دوره مطرح شود. چگونگی فهم این ساختار و مفهومشناسی آن در بستر جامعه امامیه، پرسشی است که این نگاشته بدان میپردازد. روش این نگارش، تحلیل اعتقادی، اجتماعی و سیاسی دادههای تاریخی - حدیثی منابع سدههای متقدم بر اساس نظریه سنخشناسی اجتماعی است. یافتهها ضمن تایید چندگونگی سازوکار شناخت امام در میان امامیه، نگاههای سیاسی، باورهای دینی و زمینههای اجتماعی را در این سبک از امامشناسی، برجستهتر میدانند. سه دسته «امامیه سیاسی» - با تایید جایگاه امام حسن عسکری علیه السلام توسط دربار عباسی - ، «امامیه عوام» - با مراجعه به امام و مشاهده کرامت و هیبت امام - ، و «امامیه نصگرا» - با گرایش به نص - در کنار یکدیگر هندسه جامعه امامیه را در عصر امام حسن عسکری علیه السلام شکل میدادند.
مقالۀ حاضر در صدد بررسی چگونگی شکلگیری جنبش هرمنوتیکی در دوران عباسیان و روشها، انگیزهها و زمینههای پیدایش آن و نیز شیوۀ مقابلۀ امام عسکری(ع) با این جریان است. هدف از این مطالعه، شناخت عملکرد سیستم حاکم عباسیان و روشهای هرمنوتیکی و رفتارهای اجتماعی جوامع کلامی و مسئولان وقت و کشف منشور اقدامات و رفتارها و مبانی فکری امام و امت در تقابل با این جنبش است. با رویکارآمدن عباسیان، نهضت بزرگی در دنیای اسلام، جهت ترجمۀ آثار یونانی و فلسفی به راه افتاد. در ازای آن، جریانهای کلامی ازجمله معتزله تقویت شدند. در دل این ماجرا، به کمک مترجمان بیگانه _ خصوصا مسیحیان_ جنبشی هرمنوتیکی و تاویلگرا شکل گرفت و رویکرد همۀ مکاتب فکری، حتی اهل حدیث، سنتگرایان، مخالفان معتزله، فلاسفه و جریانهای وابسته به کلام عقلی نیز به تاویلگرا گرایش یافت. در این دوره، فرهنگ شفاهی امویان به فرهنگ مکتوب عباسیان تبدیل شد و این مهم، برنامۀ جامع حاکمیت عباسی برای تحریف معنوی دین و طردنمودن امامان شیعه(ع) و جانشینان حقیقی پیامبر خدا(ص) در جامعه بود. لازم به ذکر است که هرچه به سوی آینده پیش می رویم، موج فکری_ فرهنگی ائمۀ شیعه(ع)و اصحاب ایشان نیز گستردهتر میشود. امام عسکری(ع) در مقابل این جریان و توطئۀ دشمنان، انقلاب فرهنگی مکتوبی به راه انداخت که در تاریخ 250 سالۀ امامان شیعه بینظیر بود و با جنبش هرمنوتیک فلسفی، مقابلۀ جدی نمود.