یکی از جنبههای مهم حکومتهای مختلف ایران، سیاست مذهبی آنها بود که در ساختار حکومتیشان تأثیر بسزایی داشت. حکومتهای بعد از اسلام ایران، عمدتاً به عنوان تابع خلیفه عباسی، ضمن در نظر داشتن جایگاه معنوی خلافت، به دنبال کسب اعتبار برای خود نیز بودند. سیاست مذهبی خلفا حمایت از اهل تسنن بود. حکومتهای غزنوی و سلجوقی نیز بالطبع حمایت از اهل تسنن را به عنوان سیاست مذهبی برگزیدند. مسئله این پژوهش تبیین کنشها و تعاملات سیاسی حکومتهای غزنوی و سلجوقی با شیعیان امامیه است. ظاهراً غزنویان به عنوان صاحب روشی در سیاست مذهبی حکومتهای ایران بعد از اسلام بودند که از مذهب به عنوان دستاویزی برای دستیابی به اهداف خویش سود میبردند. در ادامه، سلجوقیان نیز، به عنوان دنبالکننده روش آنها البته با تساهل بیشتر، همین رویه را در پیش گرفتند. آنها از یک سو با سرکوب مخالفان داخلی، با عنوان بدمذهبان، سیطره خویش را در درون قلمرو حفظ میکردند و از سوی دیگر به تنظیم مناسبات با خلافت مبادرت میورزیدند تا مشروعیت دینی و سیاسی را از خلیفه عباسی دریافت کنند. در دوران تسلط ترکان غزنوی و سلجوقی بر ایران، شیعیان بر حکم مذهبی «تقیه» گردن نهادند و در خفا به فعالیت فرهنگی و نفوذ در دستگاههای حکومتی روی آوردند. این فعالیتها در دوران سلجوقی خود را نشان داد. حضور رجال و علمای شیعه در مناصب اداری شهری، همچون قضاوت، نقابت، و مناصب اداری کشوری، همچون حضور د
حکومت صفویه (907ـ 1135ق)، ویژگیهایی دارد که آن را نسبت به ادوار پیشین تاریخ ایران متمایز میسازد. از جمله وجوه تمایزش، بُعد مذهبی است. اجرای آیین عزاداری عاشورا در دولت صفویان، از دغدغههای دیرینه و از عناصر اساسی هویتبخش و تمدنساز در فرهنگ شیعه است؛ چندانکه صفویان، ساخت اجتماعی ایران را با تأکید بر هویت مذهبی و ملی جدیدی تعریف کردند. این پژوهش، درصدد است با روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن توجه به ضرورت کاربرد رویکردهای جامعهشناختی در تحلیل پدیدههای تاریخی، نقش آیین عزاداری عاشورا در فرایند تمدنی دولت شیعی صفویه را در چشمانداز حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه بهعنوان زیربنایی برای دورههای بعد (قاجار و ...) بررسی و تحلیل نماید. مبتنی بر این رویکرد، پرسش اصلی پژوهش پیشرو این است که آیین عزاداری عاشورا در عصر صفویه از چه ویژگیهایی برخوردار بوده و آیا توانسته خود را به عنوان یک کانون پیشرو و تمدنزا معرفی کند؟ نتیجه بررسیها، نشان میدهد دولت صفویه با بهرهمندی از عناصری چون: رسمی کردن مذهب تشیع، استقلال و آزادی سیاسی حکومت، نفوذ اجتماعی روحانیان و گسترش آیین و شعایر شیعی و رسوخ آیینهای مذهبی در فرهنگ عمومی، به تدریج از کارکرد آیین عزاداری عاشورا در تمدنسازی، ایجاد انسجام و یکپارچگی در ایران آن زمان استفاده کرد.
کردهای فیلی، گروهی از کردهای شیعه ایرانیتبار ساکن عراق هستند. این گروه قومی ـ مذهبی، در دوران حکومت بعث، به دلیل ایدئولوژی پانعربیسم و نفرتی که حکومت وقت عراق از کردها، تشیع و ایرانیان داشت، آنان را آزار، اذیت و شکنجه میکرد. اوج آزار و اذیت حکومت بعث در مورد کردهای فیلی در دهههای 70 و 80 میلادی صورت گرفت. در این دوران، حکومت عراق از آنان سلب تابعیت نمود، اموالشان را مصادره کرد، جوانانشان را به قتل رساند و زنان و سالخوردگان آنها را به عنوان معاودین از عراق اخراج نمود. پس از سقوط حکومت بعث و بیاعتبارشدن ایدئولوژی پانعربیسم و ایجاد حکومت جدید در عراق، برای تمام اقوام، قومیتها و گروههای عراقی، امکان حضور در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم شده است. این مقاله، تلاش نموده تا ضمن واکاوی پیشینه تاریخی و هویتی کردهای فیلی، جایگاه و نقش کنونی آنها را در صحنه سیاسی ـ اجتماعی عراق امروز تحلیل و ارزیابی کند. یافتههای پژوهش حاضر، نشان میدهند که اگرچه کردهای فیلی تلاش میکنند تا ضمن بازیابی هویت خود، به عنوان شهروندان این کشور، مانند سایر گروهها و قومیتهای عراقی در ساختار سیاسی ـ اجتماعی کشورشان نقش مؤثری را ایفا نمایند، هنوز محرومیتهای تحمیلشده به این گروه در دوران حاکمیت بعثی، بهطور کامل از بین نرفتهاند.