این تحقیق در پی یافتن دیدگاه امیرمومنان(ع) درباره الهی بودن یا مردمی بودن مقام امامت است. برخی معتقدند دیدگاه کنونی شیعه که امام را فرد منصوب از سوی خدا می داند، حتی به استناد منابع شیعی، ارتباطی با دیدگاه امام علی†(ع) ندارد؛ این افراد در پی اثبات این مطلب هستند که امیرمومنان(ع) اعتقادی به الهی بودن امامت خویش نداشته و به خصوص حاکمیت و امامت سیاسی را وابسته به رای و نظر مردم می دانسته است. ایشان برای تبیین این امر به برخی رفتارها و سخنان آن حضرت که گاه در منابع شیعی نقل شده است، استناد می کنند. مقاله پیش رو، با بررسی منابع روایی عموما شیعی بر آن است که امیرمومنان(ع) خود و سایر امامان معصوم(ع) را منصوب از سوی خداوند برای هدایت و رهبری سیاسی و دینی جامعه می داند. افزون بر این، معتقد است خداوند ایشان را از نظر آفرینش و تکوین به عنوان واسطه نزول نعمت ها قرار داده است.
«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
با رحلت رسول خدا، توجه به رویکرد صلحمحورِ آن حضرت به منظور حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کمتر شد. اما با شروع خلافت امیرالمؤمنین و التزام عملی ایشان به قرآن و سنت پیامبر، توجه به این امر نیز رنگی تازه به خود گرفت. مروری بر عملکرد امام در دوران کوتاه خلافت ایشان و مطالعة موردی جنگ جمل، بر پایة کهنترین متون تاریخی، براین امر گواه است. بر این اساس، پرسش پژوهش حاضر آن است که چه مستندات تاریخیای از نحوة عملکرد امام علی در وقایع پیرامون جنگ جمل وجود دارند که با بهرهگیری از آنها بتوان بر توجه آن حضرت به حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان با رویکردی صلحمحور صحه گذارد؟ نتیجة این پژوهش توصیفی - تحلیلی، آن است که ایشان با محوریت جلوگیری از ایجاد افتراق در جامعه، ضمن شفافسازی اوضاع برای مردم و فرستادن نمایندگانی نزد فتنهانگیزان، با رویکردی صلحطلب کوشیدند تا از منتهی شدن فتنه به جنگ جلوگیری نمایند. همانطورکه پس از اتمام نبرد، با پرهیز از خشونت و رفتار دینمحور با بازماندگان، عدممماشات در امور جامعة اسلامی (انتخاب حکمران) و نوشتن نامه و تشریح وقایع برای مردم کوفه و مدینه، در حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کوششی حداکثری داشتند.
این تحقیق در پی کشف نظر اهلبیت( راجع به نصب الاهی یا انتخاب مردمی مقام امامت میباشد. در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد: غالب شیعیان، معتقدند که اهلبیت( منصوب به نصب الاهی هستند. در مقابل، عدهای میگویند با استناد به منابع خود شیعه، عقیده به نصب الاهی امام باطل است؛ چرا که بر اساس این منابع، اهلبیت(، اعتقادی به نصب الاهی امام نداشتهاند، بلکه ایشان مقام امامت، به خصوص امامت سیاسی. را وابسته به رأی و نظر مردم میدانستند و به انتخابی بودن آن قائل بودهاند. این تحقیق، با روش توصیفی ـ تحلیلی و مطالعه منابع روایی بر آن است که اهل بیت( نه تنها امام معصوم( را فردی منصوب از سوی خداوند برای هدایت و رهبری جامعه میدانند، بلکه معتقدند خداوند از نظر تکوین نیز به امام معصوم( مقام ویژهای بخشیده، ایشان را به عنوان واسطة نزول نعمتهای خود به مخلوقات منصوب کرده است. بر مردم واجب است با پذیرش امام معصوم(، زمینه حاکمیت وی را فراهم سازند.