بدین روی طرح کلی امامت و حرکت کلی آن،بسان یک استراتژی فعال مطرح است و میتواند وحدت امت اسلامی را بر حول محور خویش عملیاتی نماید.در تحلیل کلی میتوان گفت امامت،استراتژی هویتساز اسلامی میباشد.امامت،همان حبل متین و عروةالوثقایی است که اسلام پیروان خویش را به تمسک به آن فرا خوانده است. با چنین تصویری از امامت،همهی فرق اسلامی،در عنوان محبت اهل بیت علیهم السلام اشتراک نظر دارند.تظاهر و ابراز این محبت،در سخن بسیاری از عالمان فرهیختهی اهل سنت انعکاس دارد،همچون حاکم حسکانی، مقریزی،شافعی،ثعلبی،حاکم نیشابوری،جلال الدین سیوطی و...آنان محبت اهل بیت علیهم السلام را فرض و تکلیف الهی دانستهاند که با توجه به چنین ایدهی بلندی میتوان گفت محبت به اهل بیت علیهم السلام محور کلی وحدت آرمانی جامعهی اسلامی است. از طرف دیگر عملکرد امامان شیعه علیهم السلام،از امام علی علیه السلام تا امام عسکری علیه السلام،توجه به مقولهی وحدت را در سرشت حرکت سیاسی خود قراردادهاند،که در مجموع میتوان وحدت اسلامی را استراتژی بلند و ثابت حرکت امامان علیهم السلام در تاریخ ارزیابی نمود. در ساختار اندیشهی اسلامی،فراخوانی به وحدت و نهادینهسازی آن،امری ذاتی و سرشتی میباشد.این فراخوانی،با مبانی فکری و عقیدتی گوناگونی پیوند یافته است.یکی از مهمترین آنها،عنوان امامت است که دیانت اسلامی،آن را محور حرکت امت قرارداده است و در نتیجه فلسفهی وجودی امامت اسلامی هم مفهومی بارز و روشن مییابد. در راستای طرح کلی امامت،اسلام،پیروان خویش را به ولای اهل بیت علیهم السلام و محبت نسبت به خاندان رسالت فراخوانده و از طرف دیگر،کار مایهی خود امامت نیز در راستای تحقق وحدت آرمانی و ارزشی جامعهی اسلامی است.
خلّف المستشرقون أسلاف الباحثین الغربیین حالیاً تراثاً لا بأس به من الدراسات المشرقیة والإسلامیة إستفاد منه هؤلاء الباحثون، فالإستشراق تحوّل إلى مجالات علمیة بحتة أصبحت تدرسها الکلیات ومراکز الأبحاث، لکنّ تلک الأبحاث بقیت تخدم أهداف ومصالح الغرب الإمبریالیة فی بعض الموارد، إلا أن الکثیر منها حالیاً نابعة عن وجدان باحثین غربیین أحرار یصنّفون الکتب والأبحاث من أجل إرضاء أطماحهم البحثیة واستکمالاً لمسیرتهم العلمیة. ومن جملة الحقول البحثیة المهمة التی کتب فیها الباحثون الغربیون الکثیر من هذه الدراسات، هی الدراسات الإسلامیة والحدیث الشریف منها بالتحدید سیّما الحدیث الشیعی. ومن هؤلاء الباحثین المعاصرین أستاذ جامعة إدینبرا الدکتور أندرو ج. نیومان الذی شهدنا له العدید من المساهمات فی حقل الفکر الإمامی وبالتحدید دراساته فی الحدیث الشیعی وجهود علماء الإمامیة فی العصر الصفوی وتحدیداً فی موضوع جدلیة الدین والعلماء مع السیاسة ورجالها. وما نهدف إلیه من دراستنا هذه هو نقد کتاب الباحث نیومان الهامّ عن تاریخ الحدیث الشیعی فی القرون التأسیسیة للمذهب الإمامی وأثر النهجَین الفکریَین الهامَّین عند علماء الإمامیة وهما: النهج الأصولی والنهج الإخباری الذی یمثله قم والقمّیون آنذاک فی تدوین أقدم ثلاثة مجامیع روائیة عند الشیعة الإمامیة: المحاسن للبرقی (توفی بین 274ـ280 ه/ 887ـ893 م) وبصائر الدرجات للصفّار القمّی (ت 290 ه/ 903 م) والکافی فی علم الدین للکلینی الرازی (ت 329 ه/ 941 م) وفق منهج التحلیل التاریخی والإستقرائی للنصوص التاریخیة والروائیة سیّما من تلک الکتب.