میراث به جای مانده از دوران شکوفایی تصوف در اروپا آثار و نتایجی بزرگ و کوچک برای مردم این منطقه داشته است. بوسنی یکی از خاستگاه ها و جایگاه های تجلی و شکوفایی آثار تصوف در اروپا است. تعمیق محبت اهل بیت و تداوم پای بندی به شریعت دو میراث گران بهایی است که این مقاله به نقش تصوف در شکل گیری و تثبیت آن دو پرداخته است. محبت به اهل بیت و تداوم پای بندی به شریعت در میان مسلمین اسلاو جنوبی به آنان کمک کرد تا بهتر بتوانند در حد امکان از ثغور حوزه معرفتی توحیدی خود در برابر هجمه های مکاتب جدید ، محافظت کنند. سلاطین عثمانی که ابتدا با تصوف و طریقت های صوفیه رابطه بسیار نزدیک داشتند ، از گسترش تصوف در همه بخش های امپراتوری خود حمایت کرده و خود عضو این طریقت ها بودند. حضور تصوف در ساختار معماری شهرها و آموزش خود شاهدی بر این مدعاست. نقش آفرینی مثنوی در برپایی سازمان مستحکم معرفتی صوفیان دیگر حلقه این مباحث است. تحلیل جایگاه والای اهل بیت در منظومه سیر و سلوکی جناب مولوی در مثنوی و انس مستمر دراویش و حتی مردم عادی با تجربه های سالکانه بلند وی، ابعادی از وجودات مقدس ائمه اطهار را برای آنان منکشف ساخته و یکی از عوامل تعمیق گسترش محبت به اهل بیت در میان آنان شده است. اثر محبت به اهل بیت تولد آموزه ولایت مداری است که جز لاینفک آموزه های همه عرفا و اعاظم صوفیه است، این آموزه بعدها تلاش امپراتوری عثمانی در حذف ولایت از حیات مسلمین آن منطقه را تبدیل به تلاشی ناموفق کرد. نوشته های صوفیه و غیر آن ها در مورد اهل بیت در مجلات جماعت اسلامی یوگوسلاوی نیز دیگر عامل تاثیر گذار در تعمیق و تثبیت محبت اهل در میان مردم این منطقه است. تحفظ بر شرع و مبانی آن و تقید به احکام و دستورات شریعت ویژگی ثابت و عمومی صوفیان اسلاو جنوبی است که در قالب مثال ها به آن ها پرداخته شده است.
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر شکلگیری تسنن دوازده امامی در قرن نهم هجری و تاثیرات متقابل آن در برابر تشیع میباشد. تلاش نگارندگان بر آن است تا به این پرسش جواب داده شود که چه عواملی در شکل-گیری اولیه و توسعه تسنن دوازده امامی در این قرن موثر بوده است؟ و تسنن دوازده امامی و تشیع چه تاثیرات متقابلی بر یکدیگر داشتهاند؟ یافتههای این پژوهش که به صورت توصیفی- تحلیلی صورتگرفته، حاکی از این است که برچیدهشدن حلافت عباسی به عنوان قدرتمندترین نهاد دینی اهل تسنن، سبب شد تاسایر گروههای مذهبی بویژه شیعیان مجال فعالیت در فضای خاص سیاسی آن دوران را یافته و به تدریج بر تعداد پیروانشان افزودهشود. در کنار این امر فراگیرشدن نهضتهای صوفی درایران با توجه به تسامح مذهبی تیموریان، نوعی خاص از تفکر جدید را وجود آورد که سعی داشت تا ضمن پایبندی به اصول مذهب تسنن، توجه ویژهای به امامان شیعه (ع) داشته و روند متعادلی در همزیستی تسنن و تشیع در ایران بوجودآورد که تحت عنوان تسنن دوازده امامی شناخته میشود. در این بین تصوف به عنوان حلقه واسط جریانی شد که حاصل آن گذر مذهبی ایران از تسنن محض به تشیع در حدفاصل قرون هفتم تا نهم هجری بود.
یکی از منابع مهمّ پژوهشی در حوزهٔ تمدنی جهان اسلام، نسخ خطی است و بخشی از این مواریث کهن، طبعاً متعلّق به طیفِ جامعهٔ شیعی است. وجود عناصرِ مشترک قوی اعتقادی و مشابهتها و تأثیراتِ رفتاری بکتاشیان از آموزههای مکتب اهلبیت:، با شکلی صوفیانه، حاکی از آن است که آنان، بیتردید، بخشی از جامعهٔ شیعی دورمانده از اصل خویشاند. بررسی مقدّماتی گونهشناختی متون کهنِ بکتاشیان، نشان میدهد بیشترینِ آثار بکتاشیه به زبان ترکی عثمانی و در موضوع کلّی تصوّف، شامل بیان آیینها و آدابِ جمعخانهها، همراه شرح احوال و نقل سخنان رهبرانِ بکتاشیه، افسانههای عجیب تأویلی دربارهٔ رهبران بکتاشیه، بهویژه حاجی بکتاش ولی، همچنین نگاه نیمهلاهوتی به حضرت علی 7 همراه تأثیرپذیریهای بیشتر از آموزههای امام صادق 7، در کنار ردّپایی از عناصر اندیشههای غالیانه و تأویلی شیعی، بهویژه در مسئلهٔ تولّا و تبرّا از غاصبان حقوق اهلبیت: است. تحریر این نوشتار، به روش توصیفی و کتابخانهای، بیشتر بر پایهٔ نسخههای خطی بکتاشیه موجود در کتابخانههای ترکیه بوده است