این مقاله به بررسی ارتباط وقف با تشیع، ارتباط گسترش تشیع با گسترش موقوفات در دوره صفوی پرداخته است. هدف مقاله آن است که نشان دهد چگونه رسمیت و گسترش تشیع توانست بر روند گسترش وقف در ایران تاثیر گذارد. همچنین مشخص می کند که تقویت و گسترش وقف بر گسترش تشیع در جامعه دوره صفویه جهت دهی می کرد. توسعه و تعالی نقش و مفهوم وقف می تواند به عنوان عاملی برای تحول اجتماعی و تکامل در اقتصاد اسلامی و فرهنگ کشور گردد. به عبارتی دیگر قابلیت های بنیادی نهفته در اصل وقف می تواند موجد و عامل مهمی در رونق و تحول اقتصادی و فرهنگی گردد.
خلّف المستشرقون أسلاف الباحثین الغربیین حالیاً تراثاً لا بأس به من الدراسات المشرقیة والإسلامیة إستفاد منه هؤلاء الباحثون، فالإستشراق تحوّل إلى مجالات علمیة بحتة أصبحت تدرسها الکلیات ومراکز الأبحاث، لکنّ تلک الأبحاث بقیت تخدم أهداف ومصالح الغرب الإمبریالیة فی بعض الموارد، إلا أن الکثیر منها حالیاً نابعة عن وجدان باحثین غربیین أحرار یصنّفون الکتب والأبحاث من أجل إرضاء أطماحهم البحثیة واستکمالاً لمسیرتهم العلمیة. ومن جملة الحقول البحثیة المهمة التی کتب فیها الباحثون الغربیون الکثیر من هذه الدراسات، هی الدراسات الإسلامیة والحدیث الشریف منها بالتحدید سیّما الحدیث الشیعی. ومن هؤلاء الباحثین المعاصرین أستاذ جامعة إدینبرا الدکتور أندرو ج. نیومان الذی شهدنا له العدید من المساهمات فی حقل الفکر الإمامی وبالتحدید دراساته فی الحدیث الشیعی وجهود علماء الإمامیة فی العصر الصفوی وتحدیداً فی موضوع جدلیة الدین والعلماء مع السیاسة ورجالها. وما نهدف إلیه من دراستنا هذه هو نقد کتاب الباحث نیومان الهامّ عن تاریخ الحدیث الشیعی فی القرون التأسیسیة للمذهب الإمامی وأثر النهجَین الفکریَین الهامَّین عند علماء الإمامیة وهما: النهج الأصولی والنهج الإخباری الذی یمثله قم والقمّیون آنذاک فی تدوین أقدم ثلاثة مجامیع روائیة عند الشیعة الإمامیة: المحاسن للبرقی (توفی بین 274ـ280 ه/ 887ـ893 م) وبصائر الدرجات للصفّار القمّی (ت 290 ه/ 903 م) والکافی فی علم الدین للکلینی الرازی (ت 329 ه/ 941 م) وفق منهج التحلیل التاریخی والإستقرائی للنصوص التاریخیة والروائیة سیّما من تلک الکتب.
حکومت هایی که در جامعۀ قرن هفتم تا نهم هجري در ایران به قدرت رسیدند داراي مشروعیت مردمی نبودند و مهم تر آنکه از سوي مشایخ متصوفه که در آن روزگار در حال کسب قدرت و نفوذ روزافزون در میان مردم بود، تهدید میشدند. کارگزاران حکومتی مجبور بودند به عنوان قدرت سیاسی برتر آن روزگار، با صوفیان به عنوان قدرت مذهبی برترجامعه به رقابت - بپردازند. در چنین شرایطی کارگزاران باید تدبیري میاندیشیدند تا طبقۀ در حال قدرت را مانند حکومت سربداران از صحنۀ رقابت حذف کنند یا او را مانند بسیاري از مشایخ صوفیه آن دوره با خود همراه سازند. در اکثر موارد، کارگزاران حکومتی در پی سازش با آن ها برمیآمدند و از این طریق مهمترین معضل خود که مشروعیت بود را حل می کردند؛ بر این اساس کارگزاران حکومتی در راستاي نیل به هدف مورد نظر خویش در جهت رشد اندیشه صوفیانه به اجراي سیاستهایی متوسل شدند که مقاله حاضر به بررسی این سیاست ها می پردازد. پژوهش حاضر بر آن است با رویکردي توصیفی تحلیلی بر مبناي مطالعه تاریخی نحوه کسب مشروعیت کارگزاران حکومتی عصر ایلخانی و تعامل آنان با مشایخ و سلسله هاي صوفیه قرن هفتم تا نهم هجري را بررسی و تبیین نماید.
با شروع دوره زعامت و رهبرى امام جواد (ع)، ايشان مانند اجداد گرامىشان، با سياست تقيه، هم حفظ جامعه شيعه و هم بيان احكام اسلامى را سرلوحه اقدامات خويش قرار دادند. بر اين اساس به فعاليتهاى علمى همت گماشته، شاگردان بسيارى تربيت كردند كه توانستند بر حيات علمى و دينى جامعه اسلامى تأثير گذارند. از جمله شاگردان برجسته ايشان، مىبايست به شاگردان ايرانى آن حضرت اشاره كرد كه در گسترش برخى از علوم به ويژه علم تاريخ- كه تحت تأثير حكومت به علمى دربارى درآمده بود- همت گماشتند. شاگردان آن حضرت سعى بر آن داشتند تا با استفاده از سخنان امام جواد (ع)، وقايع تاريخى را چنانكه اتفاق افتاده بنگارند و با تحريفاتى كه دستگاه خلافت به آن دست زده بود به مقابله برخيزند. بر اين اساس، مقاله به روش مطالعه كتابخانهاى با اتكا به اسناد و منابع تاريخى و تحليل آنها، اين فرضيه را مطرح مىنمايد كه شاگردان ايرانى امام جواد (ع)، در پرداختن به علم تاريخ و بيان حقايقى كه دستگاه خلافت عباسى آنها را تحريف يا مخفى مىكرد، بسيار تأثيرگذار بودند؛ به گونهاى كه تاريخنويسان بعدى با استفاده از آثار ايشان، به بيان بعضى از واقعيات تاريخى عصر خلافت عباسى پرداختند. فرضيهاى كه در اين مقاله با استفاده از روش مطالعه كتابخانهاى و تحليل دادهها به آن پرداخته مىشود.