ر این مقاله، ایمان، چیستی ایمان، ویژگیها، مبانی، اصول و آثار آن بهعنوان منبع قدرت نرم در چارچوب گفتمان شیعه با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و با روش اسنادی تحلیل شده است. امروزه در ادبیات سیاسی و اجتماعی از فتحالاذهان و فتحالقلوب بهعنوان قدرت نرم یاد میشود. هر نوع نفوذ بر قلوب و اذهان در جهانهای اجتماعی مختلف نیاز به منابعی دارند. در جهان اجتماعی شیعه، ایمان با چهار پایه و بنیان خود، یکی از منابع جهان اجتماعی شیعه است. در این مقاله، عامل نفوذ بر قلوب، «حب و الفت» و عامل نفوذ بر اذهان، «قطع و یقین» ذکر شده است. روح، از آن جهت که درک میکند و یقین حاصل میکند، دارای قوّه عقل است و ذهن، از آن جهت که حالات گوناگون را تجربه میکند، دارای قلب است. بین ذهن و قلب، تعامل وجود دارد. وقتی قدرت نرم واقعی شیعه در ذهن افراد شکل میگیرد که شخص از طریق ذهن به صحت آن، یقین و از طریق قلب، آن را دوست داشته باشد و باور کند. خداوند آرامش را بر قلوب مؤمنین انزال میکند. انسانهای مؤمن از طریق ترکیب آرامش قلب با یقین ذهن، بر اذهان و قلوب دیگران نفوذ میکنند. چهار عنصر صبر، عدل، جهاد و یقین، بهعنوان بنیانهای ایمان، با روشهای مختلف بر نفوذ بر قلوب یاری میرسانند.
مقاله حاضر به بررسی مسؤولیت پذیری و وظیفه شناسی، از دیدگاه قرآن و روایات اهل بیت(علیهم السلام) می پردازد. در این باره، با بررسی رابطه مسؤولیت پذیری و وظیفه شناسی، ریشه مسؤولیت پذیری انسان را در امانت الهی یافتیم که جز انسان موجود دیگری نتوانست آن را قبول کند. اما انسان درصورتی می تواند مسؤولیت پذیر باشد که با دو اصل تقوا و ایمان، زمینه های آن را فراهم کند و از راهکارهای تفکر و تفقه و بصیرت بهره برد. البته، مسؤولیت پذیری انسان صرفاً در زمینه تقوا امکان پذیر است. اگر انسان از تقوای فطری خود، به خوبی بهره ببرد می تواند به تقوای دینی نائل شود؛ در این صورت، زمینه انجام وظایف به خوبی برای او فراهم می شود. ایمان نیز نیرویی در انسان پدید می آورد که در هنگام انجام وظایف سستی به خرج ندهد. از منظر قرآن کریم و روایات، انسان پنج وظیفه اصلی یعنی ایمان، انفاق، اقامه نماز، وفای به عهد و صبر بر عهده دارد. هر یک از این وظایف اصلی، کلیدی برای انجام دسته ای از وظایف فرعی است که انسان در زندگی بر عهده دارد. واژه های کلیدی وظیفه شناسی، مسؤولیت پذیری، امانت، تفکر، تفقه، بصیرت، تقوا، ایمان
فرهنگ سیاسی به عنوان یکی از مفاهیم اساسی و برخاسته از متن واقعیت های اجتماعی جوامع را می توان پدیده ای چند بعدی شامل باورها، ارزش ها، ایستارها، دانش و احساسات سیاسی دانست . در واقع ، فرهنگ سیاسی ، چارچوبی است که رفتار سیاسی در آن شکل می گیرد. با توجه به این تعریف ، فرهنگ سیاسی شیعه عبارت است از مجموعه ای پیوسته از نظام اعتقادی ، ارزش ها و نمادهای مذهب تشیع که از منابع شیعی به دست می آید و مبنای کنش و واکنش های شیعیان در برابر نظام های سیاسی و حکومت ها بوده است . از جمله حوزه هایی که در آن فرهنگ سیاسی نقش بسزایی دارد، قدرت نرم می باشد. بر این اساس ، هدف اصلی پژوهش حاضر، نقش فرهنگ سیاسی شیعه در میزان قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران است . روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله توصیفی - تحلیلی است و گردآوری اطلاعات با استفاده از ابزار کتابخانه ای و منابع اینترنتی انجام شده است . نتایج حاصل از مقاله حاضر نشان می دهد که در نظام جمهوری اسلامی ایران ، فرهنگ سیاسی ارزشی غالب است که به تبع آن ، نوع مشروعیت سیاسی نظام نیز سمت و سوی ارزشی دارد. آموزه های اعتقادی تشیع در جامعه ما می تواند به شکل گیری و تقویت این نوع مشروعیت (ارزشی ) کمک نماید. افزایش میزان مشروعیت نظام بدون تردید افزایش قدرت نرم را به دنبال خواهد داشت .
علمای دین، همواره نقش واسط را در انتقال آموزههای دینی به مردم ایفا میکردهاند. با این حال، شکلگیری نهاد واسطۀ مرجعیت تقلید، بهعنوان یک نهاد متمرکز و دارای ساختار و سلسله مراتب، کمتر از دویست سال قدمت دارد. شکلگیری نهاد مرجعیت تقلید با شکلگیری نظریۀ اجتهاد و تقلید و تکوین و توسعۀ نظریۀ تقلید از أعلم پیوند خورده است. این نظریه، با کمک برخی عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به شکلگیری نهاد مرجعیت تقلید در عالم تشیع منجر شد. از عواملی که به شکلگیری این نهاد کمک کرد، توسعۀ نظریۀ اجتهاد و تقلید از أعلم، بهدنبال شکست نظری و سیاسی اخباریان از اصولیان - در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری - است. علاوه بر آن، تثبیت پرداخت خمس به مجتهدان و مجتهدان أعلم و تمرکز مرجعیت دینی در عتبات عالیات، شرایط لازم اقتصادی و اجتماعی را برای پدیدآمدن یک نهاد متمرکز و تا اندازهای دیوانسالار پدید آورد. تبدیل علمای بلاد به نهاد متمرکزِ مرجعیت تقلید، نتایج شگرفی در عرصۀ سیاسی و اجتماعی بهدنبال داشت. در این مقاله، به روند تاریخی تحولات فکری و اجتماعی فراهمکنندۀ شرایط شکلگیری نهاد مرجعیت تقلید پرداخته شد.