سرزمین شام در حد فاصل سدههای چهارم تا ششم هجری، در نتیجه روی کار آمدن دولتهای شیعه در این سرزمین، شاهد گسترش چشمگیر تشیّع و پیدایش حوزههای شیعی در بخشهایی از آن، به ویژه در شهرهایی همچون حلب و طرابلس بوده است. با اینکه منابع تاریخ محلی و عمومی شام در دوره ایوبی و مملوکی، آگاهیهای فراوانی درباره رجال شیعه در این سرزمین به دست دادهاند، و با وجود حجم انبوه مقالهها و تألیفاتی که در این موضوع منتشر شده است، اما هنوز ابعادی از تاریخ تشیع در شهرها و حوزههای مختلف شام مورد توجه قرار نگرفته و تاریخنگاری جامعی در این باره انجام نشده است.
شیعیان از دیرباز در بومهای مختلف جهان اسلام زندگی میکرده، و حلقههای درس و بحث علمی هم داشتهاند. گاه این حلقههای درس در امتداد زمان توسعه مییافته، و به پایگیری زنجیرههای استاد و شاگردی میانجامیده، و تعالیمی را پدید میآورده که نسل اندر نسل منتقل میشده است. بدین سان، حوزههایی علمی پدید میآمده که گاه مدتی طولانی استمرار داشته، و مکاتبی متمایز و شاخص را در خود جای میداده است؛ مکاتبی که بسیارشان هم اکنون کمتر شناخته شدهاند. برخی از این حوزههای علمی مشهور، و بر جریانهای فرهنگی جهان تشیع بسی اثرگذار بودهاند؛ آن سان که در بارۀ کوفه و قم چنین میتوان گفت. به نظر میرسد جایگاه برجستۀ این قبیل حوزهها سبب شده است عالمان نسلهای بعد و نیز، محققان معاصر در تحلیلهای خویش از تاریخ علوم و معارف شیعی، کمتر به حوزههای دیگر توجه کنند و کارکرد آنها را بجویند. بناست که در این مطالعه، با مروری بر مهمترین بومهای شیعهنشین در جهان اسلام، حوزههای فرعی و کم شناختۀ فرهنگ شیعی، گرایشهای فکری غالب در هر یک، و شخصیتهای اثرگذار در هر بوم را بازشناسیم. این کوشش، مدخلی خواهد بود برای شناخت مکاتب فکری کم شناختۀ شیعی، امتداد تاریخی هر یک، و البته آموزههای متمایزی که هر یک داشتهاند.