بغداد یکی از اصلیترین مراکز تجمّع شیعیان امامی است که در طول سدههای متمادی به مکان مناسبی برای رشد فرهنگ تشیّع در عرصههای حدیثی، تفسیری، فقهی و کلامی تبدیل شده است. در میان جریانهای نیکشناختۀ امامی در بغداد باید از «جریان اهل ادب» یاد کرد که به رغم جایگاه مهم در تاریخ فکر امامیه، مورد کمتوجهی قرار گرفته است. لذا، این نوشتار برای نخستین بار به بازشناسی این جریان کمشناختۀ امامی در بغداد میپردازد. مطالعۀ حاضر نشان میدهد که این جریان همزمان با تأسیس بغداد در سده دوم و متأثّر از «ادب دیوانی» برآمده از فرهنگ ایرانیان در آیین کشورداری، پای گرفت. همچنین معرفی شخصیتهای اثرگذار این جریان فکری روشن میسازد که اهل ادب امامیۀ بغداد، افزون بر توجه به امور دیوانی در دستگاه حکومتی، به تولید آثار ارزندهای در دیگر جنبههای ادب همچون ادب زبانشناختی، اخلاقی و دینی همّت گماردند.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
آراء رو به گسترش جریانهای فکری رقیب و معاصر با شیخ مفید(م.۴۱۳) درخصوص افضلیت امام، بخشی از دلایل نگارش کتاب الارشاد توسط این متکلم برجسته امامی میباشد. در این زمان برخی از گفتمانها با وجود باور به تفضیل علی(ع)، با صدور جواز امامت مفضول، بر مشروعیت خلافت متقدمین تاکید داشتند. برخی دیگر نیز علیرغم همسویی با امامیه در لزوم افضلیت امام- از مباحث امامت عامه- با باور به انطباق فضیلت خلفا بر ترتیب تاریخی خلافت آنان، بر عدم تفضیل و تقدیم حضرت علی(ع) رأی میدادند. در چنین فضایی مفید کتاب الارشاد را با تکیه بر آراء کلامی خویش در مسأله امامت همچون اثبات لزوم افضلیت امام و تفضیل علی(ع)، بهرهگیری از استنادات تاریخی و گاه آراء گفتمانهای رقیب، به رشته تحریر درآورد تا به حفظ هویت گفتمان امامی بپردازد. از اینرو شناسایی شاخصههای متکی بر مؤلفه افضلیت امام که شیخ در الارشاد در جهت اثبات تفضیل و تقدیم علی(ع) و طرد مشروعیت خلافت متقدمین از آنها بهره بردهاست، دغدغه اصلی این پژوهش را شکل میدهد. نتیجه این پژوهش توصیفی-تحلیلی نشان میدهد که شیخ با به کارگیری شاخصههایی چون برجستهسازی جایگاه و اعمال امام، طرد جایگاه و اعمال متقدمین به ویژه شیخین و طرد عملکرد صحابه در انتخاب افضل یا اصلح به این مهم پرداختهاست.
بیشتر عالمان و دانشمندان شیعه و سنی نظریه وحیانی بودن قر"آن و نگارش ان به وسیله کاتبان وحی و مصنیت ان از تحریف تایید کرده اند. اما خاورشناسان، با انگیزه های گوناگن مطالعاتی در زمینه قرآن انجام داده و بعضی نظریه تحریف قرآن را پذیرفته و گفته اند که قرآن پس از رحلت پیامبر (ص) دستخوش تحریف گردید. عده ای مانند گلدزیهر مجاری و بول انگلیسی، شیعه را به تحریف قرآن متهم کرده، می گویند: شیعه بر این اعتقاد است که آیاتی در فضایل اهل بیت(ع) در قرآن موجود بوده و در زمان جمع آوری قران در مصحف عثمانی آن را حذف کرده اند. گروهی دیگر کیفیت جمع قرآن را به گونه ای مطرح می کنند که قران در این جمع، افزایش و یا کاهش یافته است. «اتان کلبرگ» با استناد به نوشته های بعضی از بزرگان شیعه مانند علی بن ابراهیم قمی، فرات کوفی، میرزا حسین نوری و ...، نظریه تحریف قرآن را مطرح می کند. این نوشته، خاستگاه و انگیزه طرح نظریه تحریف قرآن به وسیله خاورشناسان را اسیب شناسی می کند و ادله آن ها را پاسخ می دهد. نویسنده دراین مقاله به این نتیجه می رسد که نظریه تحریف قران به وسیه دشمنان دین به ویژه یهودیان، به منظور ایجاد شکاف میان مسلمانان طراحی گردید.