رهیافت تاریخی در کنار شناخت بسترهای مختلف جامعه، عهدهدار نمایاندن فرازها و فرودهاست. دستیابی به سیر تطور یک اندیشه و درک بهتر از خاستگاه و دوران آغازین شکلگیری آن، منوط به تحلیل گفتمانهای مکشوف از دادههای تاریخی برجایمانده در آن حوزه است. اصبغ بن نباته کوفی از نخستین مفسران شیعی در کوفه است که در منابع رجال و تراجم، بهعنوان نخستین مؤلف ذکر شده؛ اما اثری مشخص با محتوای قرآنی یا تفسیری به وی نسبت داده نشده؛ فراوانی نسبتاً زیاد روایات تفسیری او و بازتاب آنها در آثار معتبر پسین و همچنین توجه به روانشناسی اعتقادی شخصیت وی، این فرضیه را به ذهن میرساند که به گمان قوی، اصبغ از ارکان مهم انتقال آموزههای قرآنی امام علی(ع)، با رویکرد تأسیس یا ترویج گفتمانهای شیعهبنیان همچون امامت و وصایت در روزگار خود بوده؛ براساس نظریه "آوای متعارض باختین" باید گفت بازتاب گسترده مؤلفههای معنایی وصایت در تفسیر اصبغ و اهتمام او به گفتمان وصایت علوی، معنادار بوده و در دیالکتیک تعاملی با گفتمان رقیب شکل گرفته که قصد داشت نظریه خلافت سقیفهای در جامعه را نهادینه کند.
شیخ الطائفه محمد بن حسن طوسی در قرن پنجم هجری و در فضای ویژه آن روز بغداد تفسیری نگاشته که از هر حیث با تفاسیر شیعی پیش از خود متمایز است. یکی از ابعاد برجسته آن، میزان و چگونگی بهره گیری شیخ طوسی از گونه روایات تاویلی در حق اهل بیت است. جستار حاضر به طور مشخص در پی بررسی و پاسخ گویی به این مسئله است که دلیل تغییر رویکرد شیخ طوسی در این زمینه خاص نسبت به پیشینیان خود چه بوده است و به چه علت از ذکر بسیاری از روایات تاویلی که مفاهیم برخی آیات را بر اهل بیت تطبیق داده اند، اجتناب کرده و آن ها را محل توجه و نظر قرار نداده است؟ پاسخ این سوال در گام نخست، مبانی شیخ طوسی در گزینش روایات تاویلی و در گام بعدی عامل موثر در تغییر این مبانی نسبت به پیشینیان را برای ما روشن خواهد ساخت.