مطالعات قرآنی پیرامون موضوع تمدن اسلامی، نقش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در شکل گیری این تمدن و رویارویی آن حضرت با موانع موجود را نمایان میسازد. از دیدگاه آیات قرآن، همزمان با بعثت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) ، فرهنگ و تمدن اسلامی با ملاکهایی چون الهی بودن، مبارزه با جهل و استبداد، بیداری افکار عمومی و اصلاح جامعه با تکیه بر اتحاد و تعاون مسلمانان، قابلیت بنیان گذاری دارد اما یکی از بزرگترین موانع پیامبر (صلی الله علیه و آله) در تحقق این هدف، سران یهودند که با حربههای گوناگون به فتنه انگیزی میپردازند. آنها مبنای خود در این حرکت را بر چهار محور اصلی یعنی؛ انکار وحیانی بودن قرآن و نبوت آن حضرت، همکاری با مشرکان و منافقان، و ایجاد شکاف بین مسلمانان قرار میدهند. حال آن که پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، به عنوان معمار این تمدن، با حمایتهای الهی و به کارگیری تدبیر نسبت به بسیاری از توطئهها آگاهی مییابد و با اتخاذ شیوههای تقابلی مناسب و به موقع، تا آخرین لحظه حیات در خنثی سازی ترفندهای این دشمنان میکوشد تا همچنان پایههای این تمدن مستحکم باقی بماند. در عصر غیبت امام زمان (علیه السلام) عیناً صهیونیست بین الملل با همین برنامهها و با استفاده از همهی امکانات مکتوب و الکترونیک و سیستمهای اطلاع رسانی بر روی همین چهار حور فعالیت میکنند و امروزه وظیفه امت رسول الله (صلی الله علیه و آله) این است که همان شیوههای تقابلی را به صورت فعال به میدان بیآورند و تمدن اسلامی را به منصه ظهور برسانند.
دوره فاطمیان از دورههای برجسته تاریخ اسلام است که با توجه به گستره زمانی و وسعت قلمرو حکومتی سزاوار تحقیقات جدی و جدید است. حکومت دویستسالهشان بر مصر و تأثیرگذاریشان بر تمدن اسلامی به خودی خود کافی است که آنها را شایسته چنین امعان نظری کند. تحقیق حاضر با هدف شناخت اقدامات عملی فاطمیان مصر در راستای کمک به ایجاد تمدن اسلامی انجام شده است. بدین منظور اقدامات عملی خلفای فاطمی، که از مظاهر تمدنساز محسوب میشود، نظیر مناسبات ایشان با قدرتهای همجوار، ساخت و ایجاد مراکز علمی و کتابخانهها، تشکیل کرسیهای علمی در قالب دارالحکمهها و دارالعلمها و فعالیتهای دیگر نظیر ترجمه و تألیف کتب بررسی شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفیتحلیلی با استناد به منابع تاریخی و دست اول بر این نکته نیز تأکید میکند که فاطمیان در دوره حکومت بر مصر توانستند به دلیل اقتضائات سیاسیاجتماعی در جهت آرمانهای آزادیخواهانهشان و در راستای کمک به تمدنسازی مسلمانان سیاست تسامحگرایانهای را در پیش بگیرند. اتخاذ این رویکرد و سیاست تساهل و تسامح در برابر ادیان و مذاهب دیگر به میزان چشمگیری در شکلگیری تمدن اسلامی قرون سوم و چهارم، که از آن به دوران طلایی تمدن اسلامی یاد میشود، تأثیرگذار بوده و چون مناسبات این دولت با دولتهای همجوار و همزمان در این تأثیرگذاری و نقش آنان در شکوفایی فرهنگ و تمدن و رواداری مذهبی تأثیر داشته است، این محور نیز در آغاز نوشتار بررسی میشود.
لقد وقف عدد من المستشرقین القدامى والمحدثین على مسائل دقیقة ومهمة فی الفکر الشیعی عامة وفی عقیدة التشیع الإمامی بشکل خاص. ومن بین هذه الموضوعات الآیات الکریمة التی تؤشر بشکل لا یقبل التأویل وإثارة الشکوک والتساؤلات وهو موضوع (آل بیت النبی"ص") فمن المعروف أن هناک عدّة آیات تبین المدلول التاریخی والأجتماعی (أی الأسری) لأهل البیت لاسیما ما ورد فی سورة الأحزاب آیة رقم33 إذ قال عزّ من قائل بسم اللّه الرحمن الرحیم (إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیرا). فالمقصود بتعبیر أهل البیت هاهنا بحسب الکثیر من المفسرین إنهم أهل بیت النبی أو کما أشار رسول اللّه$ فی حدیثه الشریف المعروف فی الفکر الشیعی بحدیث أهل الکساء؛أو حدیث أهل العباءة:- وهم رسول اللّه وعلی وفاطمة والحسن والحسین(. المستشرقون شأنهم شأن عدد من المفسرین المسلمین الذین لا یرغبون بل ولا یرضون أن یکون هذا التعبیر (أهل البیت) مؤشرا بیّنا ومحدّدا بآل بیت النبی$ المنتسبین الیه بصلة الرحم (أولوا الأرحام) والأقربین نسبا. فراحوا یتجولون یمینا وشمالا فی تفسیراتهم التی تهدف أساسا الى توسیع دائرة فحوى هذا التعبیر لجعله یبدو وکأنه عامّا وشاملا؛ محاولة منهم الى إبعاده عن نصّه المرکزی بمعنى أهل بیت رسول اللّه. فهناک من المفسرین المسلمین، ویقف الطبری على رأس القائمة، من فسّر قول اللّه سبحانه وتعالى بأنه لا یشیر الى رسول اللّه والإمام علی والعترة الأخیار بل یشیر الى مضمون عام هو المتعلق بتوصیات اللّه تعالى وأرشاداته الموجهة الى أمّهات المؤمنین
نجاشی رجالی بزرگ شیعه با وجود شیوه نگارشی که در کتاب فهرست داشته، در پی معرفی محمد بن حسن بن شمون، سه روایت از او نقل کرده که همگی مرتبط با مذهب و اندیشه وی است. نجاشی محمد بن حسن را ابتدا واقفی و سپس غالی توصیف نموده و دو روایت نخست را به وضوح مرتبط با اندیشه وقف او انتخاب کرده است. به نظرمیرسد روایت سوم را نیز با هدف معرفی اندیشهای شاخص از غالیان برگزیده است. از دیگر سو، محمد بن حسن بن شمون به اتفاق همه رجالیان دچار غلو بوده و روایات او نیز این معنا را تأیید مینماید؛ چنان که داوود بن کثیر رقی _ که محمد بن حسن روایت را با واسطه او اخذ کرده _ نیز متهم به غلو و حتی یکی از ارکان جریان غالیان برشمرده شده است. افزون بر این سند _ که در هیچ یک از منابع امامیه نیز ذکر نشده _ مضمون روایت مذکور، «سَواءٌ عَلَی النّاصِبِ صَلّی أم زَنَی» با چهار سلسله سند _ که وجه مشترک همه آنها حنان بن سدیرِ واقفی مذهب است در برخی منابع حدیثی نقل شده است، لیکن افزون بر اضطراب متنی این روایات، ارسال سندی و حتی فقدان سند، مجهول بودن سدیف مکّی و متهم بودن سهل بن زیاد به غلو، احتمال غالی بودن حنان بن سدیر که ناقل مشترک این روایت در اسناد مختلف است نیز تقویت میگردد.