آزاد اندیشى براى این است که اندیشه به آزادى بینجامد. چون اندیشه، بویژه نوع آزاد آن، تحقق یافته نیست. این اندیشه براى به حقیقت پیوستن مرادها و مقصودهاى خود ابتدا خود را از وابستگى رها مى‏کند و به دنبال آن راه وارستگى را پیش مى‏گیرد. آزاد اندیشى در غرب، برابر است با قدرت‏زدایى، تهى شدن اندیشه از سنت و سرشت قدسى، اما در شرق، بویژه میان حوزه‏ها، آزاد اندیشى به منظور دستیابى به حق صورت مى‏گیرد که در اساس امرى است قدسى و ناسوتى. براین اساس، آزاد اندیشى دستاورد، نگاه از بالا، یا پایین، یا دور یا نزدیک، یا حاصل اندیشه‏هاى کوچک بازدارنده نیست، اندیشه‏هایى که مى‏توانند همه زندگى را پر کنند و هرگز به انسان اجازه نمى‏دهند تا به آن‏چه توانایى تحصیل آن را داشته است، برسد. آزاد اندیشى، ریشه در عینیت‏گرایى، واقع‏بینى و آزمون و خطا و تجربه دارد و بیان دستاوردهاى آن به قالبهاى نوین نیازمند است و از لوازم آن عدم تعهد به افکار و اندیشه‏هاى آبایى و بتهاى قبیله و صنف است. آزاداندیش، براساس باورهاى از پیش پذیرفته شده نمى‏اندیشد، و منطق توجیهى را به کار نمى‏گیرد. دغدغه کشف حقیقت از خصلتهاى روحى این فرد است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5a50afee2cf54.JPG

پروسه رواج و زوال حوزه‏هاى علمى شیعه

غلامرضا جلالی

پروسه‏ها و علتها، شرح مى‏دهند که چرا پاره‏اى از چیزها اتفاق مى‏افتند و پاره‏اى چیزها هرگز اتفاق نمى‏افتند. یا بعضى از چیزها چرا اتفاق خواهند افتاد. در شکل‏گیرى یک پدیده، ممکن است علتهاى گوناگونى نقش بیافرینند به همین ترتیب ممکن است پیامدهاى گوناگونى به وسیله یک علت یا علتهاى چند به وجود آید. در مَثَلْ سببها و انگیزه‏هاى سیاسى، اقتصادى یا آزادیهاى مذهبى از سببها و علتهاى مهاجرت مردم از یک کشور به کشور دیگر هستند و این امر پیامدهاى خاص خودش را به دنبال دارد.

روحانیت و حکومت/حوزه
مقاله