در ایران، پیش از هر سرزمینی، تصوف و تشیع مجال پیدایش یافته است و بسیاری از بزرگان عرفان، ایرانی بودهاند که مستقیم یا غیرمستقیم آثاری در این زمینه آفریدهاند. یکی از اندیشمندان بزرگ عرفان ایران محمدتقی مظفر کرمانی، ملقب به مظفرعلیشاه بود که در اوایل دورۀ قاجار میزیست. تفسیر منظوم بحرالاسرار که تفسیر عرفانی سورﮤ حمد است، از مهمترین آثار این شاعر است. در این مثنوی، مظفرعلیشاه در خلال بیان مراتب وجود براساس فلسفۀ ابنعربی و فراگیری آن بر سورۀ حمد، ولایت علی(ع) را شرط اساسی تصوف و عرفان اسلامی و راهیابی به سعادت ابدی دانسته است. در مثنوی بحرالاسرار، شاعر پس از بیان اشتمال سورۀ حمد بر بحرهای بیستگانه، ظهور و بطون اسلام، ایمان و عرفان را به هفت دور تقسیم کرده است و به ادوار سبعه موسوم کرده است. او درضمن بیان این ادوار، از دیدگاه خود، ظهور تشیع و تصوف (عرفان) را از آغاز ظهور اسلام تا ظهور موعود بیان کرده است. در این نوشتار ضمن بیان اعتقاد سرایندﮤ مثنوی بحرالاسرار در زﻣﻴﻨﮥ ریشههای تصوف و تشیع، دیدگاه او دربارﮤ تشیع صفوی مطرح شده است و کوشش شده است براساس منابع موجود در زﻣﻴﻨﮥ تاریخ تشیع و تصوف صفوی، نظریههای مظفرعلیشاه دراینباره تحلیل و نقد شود؛ همچنین دیدگاه او دربارﮤ تقیه بررسی شده است که از اصول بسیار مهم تشیع بوده است. در این مقاله، سعی نگارندگان براین است که تشیع و تصوف صفوی که از دیدگاه این شاعر براساس تصوف حقیقی بوده است، تحلیل و نقد شود.
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر شکلگیری تسنن دوازده امامی در قرن نهم هجری و تاثیرات متقابل آن در برابر تشیع میباشد. تلاش نگارندگان بر آن است تا به این پرسش جواب داده شود که چه عواملی در شکل-گیری اولیه و توسعه تسنن دوازده امامی در این قرن موثر بوده است؟ و تسنن دوازده امامی و تشیع چه تاثیرات متقابلی بر یکدیگر داشتهاند؟ یافتههای این پژوهش که به صورت توصیفی- تحلیلی صورتگرفته، حاکی از این است که برچیدهشدن حلافت عباسی به عنوان قدرتمندترین نهاد دینی اهل تسنن، سبب شد تاسایر گروههای مذهبی بویژه شیعیان مجال فعالیت در فضای خاص سیاسی آن دوران را یافته و به تدریج بر تعداد پیروانشان افزودهشود. در کنار این امر فراگیرشدن نهضتهای صوفی درایران با توجه به تسامح مذهبی تیموریان، نوعی خاص از تفکر جدید را وجود آورد که سعی داشت تا ضمن پایبندی به اصول مذهب تسنن، توجه ویژهای به امامان شیعه (ع) داشته و روند متعادلی در همزیستی تسنن و تشیع در ایران بوجودآورد که تحت عنوان تسنن دوازده امامی شناخته میشود. در این بین تصوف به عنوان حلقه واسط جریانی شد که حاصل آن گذر مذهبی ایران از تسنن محض به تشیع در حدفاصل قرون هفتم تا نهم هجری بود.
یکی از منابع مهمّ پژوهشی در حوزهٔ تمدنی جهان اسلام، نسخ خطی است و بخشی از این مواریث کهن، طبعاً متعلّق به طیفِ جامعهٔ شیعی است. وجود عناصرِ مشترک قوی اعتقادی و مشابهتها و تأثیراتِ رفتاری بکتاشیان از آموزههای مکتب اهلبیت:، با شکلی صوفیانه، حاکی از آن است که آنان، بیتردید، بخشی از جامعهٔ شیعی دورمانده از اصل خویشاند. بررسی مقدّماتی گونهشناختی متون کهنِ بکتاشیان، نشان میدهد بیشترینِ آثار بکتاشیه به زبان ترکی عثمانی و در موضوع کلّی تصوّف، شامل بیان آیینها و آدابِ جمعخانهها، همراه شرح احوال و نقل سخنان رهبرانِ بکتاشیه، افسانههای عجیب تأویلی دربارهٔ رهبران بکتاشیه، بهویژه حاجی بکتاش ولی، همچنین نگاه نیمهلاهوتی به حضرت علی 7 همراه تأثیرپذیریهای بیشتر از آموزههای امام صادق 7، در کنار ردّپایی از عناصر اندیشههای غالیانه و تأویلی شیعی، بهویژه در مسئلهٔ تولّا و تبرّا از غاصبان حقوق اهلبیت: است. تحریر این نوشتار، به روش توصیفی و کتابخانهای، بیشتر بر پایهٔ نسخههای خطی بکتاشیه موجود در کتابخانههای ترکیه بوده است