در سنت عرفانی ابن‌‌‌‌‌عربی، بعد از وحدت وجود، مؤلفۀ محوری‌‌‌‌‌ای با عنوان «انسان کامل» مطرح است. برخی شارحان نیز «انسان کامل» و «توحید» را دو مسألۀ اساسی عرفان نظری دانسته‌‌‌‌‌اند. ولایت، مقام خلیفةاللّهی، تصرّف در عالم و سریان در آن، خزانه‌‌‌‌‌دار اسرار الاهی و آینۀ دانایی و شاهیِ حق، پاره‌‌‌‌‌ای از ویژگی‌‌‌‌‌های انسان کامل است. بنابراین مؤلفۀ انسان کامل، همانند مفهوم «قیّم کتابِ» سهروردی، همان اوصاف امام در احادیث شیعی را دارد و مخاطب شیعی، آن را به مصداق «امام» بسیار نزدیک می‌‌‌‌‌یابد. ایدۀ انسان کامل در منظومۀ فکری فیض کاشانی به عنوان متفکری شیعی سبب شده او به آن دسته از روایاتی که در میان اندیشمندان شیعی به‌‌‌‌‌ویژه متکلمان، کمتر مورد توجه قرار گرفته، التفات دوباره و جدّی کرده است؛ و با استمداد از ایدۀ یادشده، به کشف دلالت‌‌‌‌‌های پنهان آیات و روایات و یا تثبیت دلالت‌‌‌‌‌های آشکار آن‌‌‌‌‌ها بپردازد. در این جستار، نقش التفاتی انسان کامل در امامت مطرح شده است و بر اساس آثار فیض کاشانی و نیز در پرتو ایدۀ انسان کامل، از چگونگی کشف دلالت‌‌‌‌‌های پنهان روایات در باب جایگاه وجودی امام و تثبیت دلالت‌‌‌‌‌های آشکار آن بحث می‌‌‌‌‌شود.

منابع مشابه بیشتر ...

5e3ffa77d4307.JPG

تفاوت کاربردهای کلامی و روایی واژه ی غیب در ترکیب اضافی علم غیب

محمدعلی مسعودی

برخورداری برگزیدگان خداوند از دانشی الهی، که از دید عرف از آن به عنوان علم غیب یاد می شود، با ادله ی نقلی و عقلی ثابت شده واز آموزه های یقینی مذهب تشیع است. این در حالی است که در بسیاری از متون دینی، آگاهی از غیب تنها مختص به خدای متعالدانسته شده است. اکثر متکلمان برای حل این مشکل، منظور از واژه ی علم در ادله ی اختصاص دهنده ی علم غیب به خداوند را علمیدانسته اند که ذاتی و غیر تبعی باشد. از دیدگاه ایشان هر چند برگزیدگان خداوند نیز از غیب (به طور نسبی) آگاهند اما نمی توان دانشتبعی ایشان را علم غیب نامید و اتصاف به صفت عالم الغیب از اختصاصات خدای متعال است. محقق با پژوهش پیرامون کاربردهای رواییعلم غیب، دریافته است که از منظر روایات تعریف غیب متفاوت از برداشتی است که در آثار کلامی مشاهده می شود. نوشتار حاضر با ارائهگزارشی همراه با تحلیل، از متون کلامی و روایی، در صدد پاسخگویی به این پرسش اصلی است که کاربرد روایی علم غیب چه تفاوتی باکاربرد کلامی آن دارد؟ ضرورت پاسخگویی به این پرسش در پاسخ متفاوتی است که از منظر روایات به مسئله ی غیب دانی برگزیدگانخداوند داده می شود.

5e3c14fc41913.JPG

گستره علم امام در انديشه علماي شيعه

محمدرضا بهدار

«علم امام» از مسائلي است که همواره اذهان علما و متفکران شيعي و حتي بسياري از پيروان ائمه عليهم السلام را به خود مشغول کرده است. بدين روي، سبب ايجاد پرسش هايي از ائمه اطهار عليهم السلام در اين باره شده است. با توجه به پرسش هاي متعددي که در اين زمينه مطرح است، اين نوشتار تنها از يک منظر به اين مساله مي پردازد که آن، علم امام از منظر علماي شيعه است، به اين که شعاع اين علم چه مقدار است و تا کجا امتداد و وسعت دارد. با وجود وحدت نظر انديشمندان شيعي در برخي حوزه هاي بحث علم امام، در بعضي موارد از جمله پرسش مزبور، پاسخ هاي واحدي دريافت نمي شود و به طور کلي، همه نظريه ها را مي توان در سه ديدگاه تقسيم کرد: رويکرد ترديد و سکوت، رويکرد محدوديت علم امام، رويکرد احاطه علمي کامل امام به همه چيز.