دو قرن چهارم و پنجم، دوران قدرت و استیلای سیاسی_ مذهبی شیعه بر جهان اسلام به شمار میرود. گسترۀ جغرافیایی شیعیان در تمامی نقاط جهان اسلام، به انضمام حمایت سیاسی دو دولت آلبویه در بغداد و فاطمیان در مصر و منطقۀ شامات، باعث شد شیعیان فرصت ابراز علنی عقاید و انجام بسیاری از شعائر خود را پیدا کنند. بر اساس نظریۀ تضاد دوقطبی در مباحث جامعهشناسی، بررسی وضعیت اعتقادی_ اجتماعی شیعیان بر مبنای متون و گزارشهای نشاندهندۀ تقابلهای هویّتی میان شیعه و اهل سنّت، میتواند یکی از منابع در تحلیل تاریخی _ اجتماعی آن دوران باشد. از منابع مهم در این زمینه، قصیدۀ مشهور «تتریه» سرودۀ ابنمنیر طرابلسی است که در آن بهخوبی این تضادهای هویّتی نشان داده شده است. ابنمنیر بر اثر حادثهای که میان وی و یکی از نقبای آن دوران در بغداد روی داد، در شعری خواستهای را از شریف مطرح نموده که در ضمن آن بسیاری از اعتقادات و تقابلهای موجود در جامعۀ آن روز را به تصویر کشیده است. گسترۀ موضوعات مطرحشده در این شعر که باورهای اعتقادی، تضادهای آیینی و مسائل عملی (اصطلاحاً فقهی) را در برمیگیرد، نشاندهندۀ تمامی تضادهای موجود در آن دوران است. در این نوشتار تلاش بر آن است تا با بررسی ابیات این شعر، ابتدا خاستگاه اعتقادات و آیینهای شیعی در روایات رسیده از اهلبیت علیهمالسلام نشان داده شده و در ادامه به شواهد تاریخی وجود تضاد میان فرقههای اسلامی موجود در جامعۀ آن روز، بهویژه شهر بغداد بهعنوان محل سکونت شریف، و منطقۀ شامات و مصر بهعنوان محل سکونت ابنمنیر، اشاره شود.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
آراء رو به گسترش جریانهای فکری رقیب و معاصر با شیخ مفید(م.۴۱۳) درخصوص افضلیت امام، بخشی از دلایل نگارش کتاب الارشاد توسط این متکلم برجسته امامی میباشد. در این زمان برخی از گفتمانها با وجود باور به تفضیل علی(ع)، با صدور جواز امامت مفضول، بر مشروعیت خلافت متقدمین تاکید داشتند. برخی دیگر نیز علیرغم همسویی با امامیه در لزوم افضلیت امام- از مباحث امامت عامه- با باور به انطباق فضیلت خلفا بر ترتیب تاریخی خلافت آنان، بر عدم تفضیل و تقدیم حضرت علی(ع) رأی میدادند. در چنین فضایی مفید کتاب الارشاد را با تکیه بر آراء کلامی خویش در مسأله امامت همچون اثبات لزوم افضلیت امام و تفضیل علی(ع)، بهرهگیری از استنادات تاریخی و گاه آراء گفتمانهای رقیب، به رشته تحریر درآورد تا به حفظ هویت گفتمان امامی بپردازد. از اینرو شناسایی شاخصههای متکی بر مؤلفه افضلیت امام که شیخ در الارشاد در جهت اثبات تفضیل و تقدیم علی(ع) و طرد مشروعیت خلافت متقدمین از آنها بهره بردهاست، دغدغه اصلی این پژوهش را شکل میدهد. نتیجه این پژوهش توصیفی-تحلیلی نشان میدهد که شیخ با به کارگیری شاخصههایی چون برجستهسازی جایگاه و اعمال امام، طرد جایگاه و اعمال متقدمین به ویژه شیخین و طرد عملکرد صحابه در انتخاب افضل یا اصلح به این مهم پرداختهاست.
اعتقاد به امامت ، سنگ بنای اصلی تفکر شیعه به شمار می رود. به دلیل همین اهمیت،در میان اصحاب ائمه(ع)، اظهار یا عدم پرده برداری از برخی مقامات و فضائل اهل بیت (ع) باعث شده است که فرقه نگاران اسلامی، شیعیان را در فرقه های نسبتا متعددی دسته بندی کنند.عبدالله بن ابی یعفور یکی از بزرگترین اصحاب امام صادق(ع) است که روایات فراوانی از وی در موضوعات مرتبط با امامت نقل شده است.برخی از نویسندگان جدید با استناد به چند گززارش تاریخی، تلاش نموده اند از او به عنوان نمونه ای از معتدلین شیعه تعبیر کنند که اعتقادی به مقامات الهی اهل بیت (ع) نداشته است. این نگاه که رویکردی تاریخی داشته و با اکتفا به حداقل گزارش ها شکل گرفته است موجب گردیده تا به عنوان دستاویزی بر تکاملی بودن باورهای شیعی و نیز وجود اختلاف عقیدتی در میان اصحاب معاصر ائمه(ع) مورد استناد قرار گیرد. نوشتار پیش رو در پی آن است که بابررسی روایات رسیده از عبدالله بن ابی یعفور، به صورت پدیدار شناسانه به دیدگاه دقیق وی در موضوع امامت دست یابد. همچنین در این مقاله، روش تاریخی مورد استفاده در نوشته های مذکور نیز به عرصه چالش و نقد علمی کشیده شده است.