توانمندی نظام اجتماعی از دغدغههای مهمی است که همواره مورد توجه نظامهای سیاسی و حکومتی است. عوامل مختلفی میتوانند در بقا و تداوم، پویایی و توانمندسازی نظام اجتماعی نقش داشته باشند. باور به مهدویت در پویایی و توانمندی نظام اجتماعی نقش مهمی میتواند داشته باشد و کارکرد در این حوزه از کارکردهای مهم این باور بهحساب میآید. زیرا باور به مهدویت، میتواند مردم را حول محور خود جمع کند و برای تحقق هدفی مشخص، آنان را به صورت یکپارچه در آورد و به آنان هویت واحد دهد و بهدنبال آن قدرت اجتماعی را تقویت نماید و ارتباط اجتماعی را تحکیم بخشد و در نتیجه، زمینههای امنیت و نظم اجتماعی را فراهم آورد و به تحکیم روابط اجتماعی منجر شود. در این تحقیق، با هدف نشاندادن کارکرد باور به مهدویت در ساحت نظام اجتماعی جامعه منتظِر و عصر غیبت و تبیین ظرفیت و پتانسیل اندیشه مهدویت در تقویت و تحکیم نظام اجتماعی، بحث و گفتوگو شده است. از مهمترین یافتههای این تحقیق، نشاندادن ظرفیت اندیشه مهدویت در ساحتهای نظم، انسجام و همبستگی، امنیت و تحکیم روابط اجتماعی است. از برجستهترین راهکارهای اندیشه مذکور در این حوزهها عبارت است از: تولید و بازخوانی ارزشهای اخلاقی مشترک، تحکیم باورهای دینی بهویژه آموزه امامت، ایجاد ارتباط و پیوند عاطفی در مردم، ایجاد اتحاد و هویت واحد بین اقوام و خرده فرهنگها و ایجاد اعتماد عمومی که از تقویت ارزشها و پایبندی به قواعد اخلاقی ناشی میشود.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
مباحث مربوط به مهدی موعود( همواره مورد توجه اندیشمندان بوده و از جهات گوناگون بررسی شده است. به موازات تلاش ارزشمند دانشمندان مسلمان در تبیین صحیح آموزههای مهدوی، اسلامشناسان غربی نیز از این موضوع غافل نمانده و دربارۀ این باور اصیل اسلامی به اظهار نظر پرداختهاند. بیشتر دیدگاههای مستشرقان و مهدیپژوهان غربی، خواسته یا ناخواسته، از حقیقت مهدویت فاصله گرفته است که این امر، همت دوچندان مدافعان حریم امامت و مهدویت را در پاسخگویی به شبهات مطرح شده طلب میکند. اما با وجود تلاشهای انجام شده، روند نقد و بررسی مقالات و نوشتههای اندیشمندان غربی، بهویژه آنچه در دایرةالمعارفهای معتبر آمده، به کندی صورتپذیرفته است. نوشتار پیش رو، گام کوچکی در مسیر آشنایی با کلیاتی در اینباره است.
جامعه پذيری فرايندی است كه فرد در طى آن، افكار، معتقدات، ارزش ها، الگوها و معيارهای فرهنگ جامعه خود را ياد مى گيرد. جامعه پذيری، موضوعى ميان رشته ای است كه در حوزه های مختلف كاربرد دارد. يكى از حوز ههای كاربرد آن، حوزه دين است. جامعه پذيری دينى نيز فرايندی است كه افراد يك جامعه، با باورها، اعمال، وظايف، آيين ها، مراسم، مناسك، ارزش ها، هنجارها و نمادهای دينى جامعه خود آشنا مى شوند و آنها را فرا م ىگيرند و موجب انتقال فرهنگ دينى از نسلى به نسل ديگر مى شوند. برای جامعه پذيری مهدوی به عنوان زيرمجموعه جامعه پذيری دينى نيز لازم است زمينه هايى به وجود آيد تا افراد باورها، ارزش ها و نمادهای انديشه مهدوی را فرا گيرند و موجب انتقال آنها از نسلى به نسل ديگر شوند. در اين تحقيق با هدف استقرار انديشه مهدويت و نشان دادن راه های انتقال آن از نسلى به نسل ديگر و چگونگى جامعه پذيری مهدويت، بحث و گفت وگو شده است. مهم ترين يافته های تحقيق، بررسى اشكال جامعه پذيری مهدوی است كه ممكن است به دو شكل: يادگيری و انتقال مستقيم، آشكار و رسمى و يادگيری و انتقال غيرمستقيم و غيررسمى صورت گيرد. همچنين بررسى عواملى كه در جامع هپذيری مهدوی نقش دارند و عبارتند از: نهاد خانواده، نهاد تعليم، نهاد رسانه، نهاد دين و مذهب.