با شکلگیری پیوند تشیع و تصوف در سدههای 8 و 9 هجریو نفوذ روزافزون تشیع در میان تودههای مردم،شاهد تغییر نگرشتسنن خراسانی-با محوریت صوفیان نقشبندی- هستیم. فضای فرهنگی میان اهل سنت خراسان دراین قرون به جز موارد استثنایی، بر این باور بود که میتوان میان چهار خلیفه و دوازده امام شیعیان جمع کرد و به همه آنها اعتقاد داشت. عنوانی که به این گرایش و جریان میتوان داد، «تسنن دوازدهامامی»است.بررسی مجموعه دادههای تاریخی و آگاهیهای موجود، نشان داددر سدههای هشتم و نهم هجری، تلاشهای گستردهای شروع شد تا این فکر را ترویج کند که میتوان ضمن پایبندی به کتاب و سنت، در پینشان دادن معرفتی باطنی و عرفانی از کتاب و سنت بود تا برآورنده نیازهای فکری زمان باشد.این فکر،برخی از علمای اهل سنت خراسان را برآن داشت تا ضمن جلوگیری از رویارویی با تسنن خراسانی، به نوعی با عقبنشینی-به اقتضای زمانه- گرایش به تسنن دوازدهامامی را اتخاذ نمایند. دراین گرایش، عواملی چون: توجه نظری و عملی علمای اهل سنت به اهلبیت:، علاقه پادشاهان تیموری به دوازده امام شیعیان، فعالیت چشمگیرعلویان،برآمدن خیزشهای تصوفی،عالمان شیعی،مداحان و منقبتخوانان خراسان، نقشی اساسی داشتهاند و موضوع بررسی این مقاله هستند.
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر شکلگیری تسنن دوازده امامی در قرن نهم هجری و تاثیرات متقابل آن در برابر تشیع میباشد. تلاش نگارندگان بر آن است تا به این پرسش جواب داده شود که چه عواملی در شکل-گیری اولیه و توسعه تسنن دوازده امامی در این قرن موثر بوده است؟ و تسنن دوازده امامی و تشیع چه تاثیرات متقابلی بر یکدیگر داشتهاند؟ یافتههای این پژوهش که به صورت توصیفی- تحلیلی صورتگرفته، حاکی از این است که برچیدهشدن حلافت عباسی به عنوان قدرتمندترین نهاد دینی اهل تسنن، سبب شد تاسایر گروههای مذهبی بویژه شیعیان مجال فعالیت در فضای خاص سیاسی آن دوران را یافته و به تدریج بر تعداد پیروانشان افزودهشود. در کنار این امر فراگیرشدن نهضتهای صوفی درایران با توجه به تسامح مذهبی تیموریان، نوعی خاص از تفکر جدید را وجود آورد که سعی داشت تا ضمن پایبندی به اصول مذهب تسنن، توجه ویژهای به امامان شیعه (ع) داشته و روند متعادلی در همزیستی تسنن و تشیع در ایران بوجودآورد که تحت عنوان تسنن دوازده امامی شناخته میشود. در این بین تصوف به عنوان حلقه واسط جریانی شد که حاصل آن گذر مذهبی ایران از تسنن محض به تشیع در حدفاصل قرون هفتم تا نهم هجری بود.
جنبش سربداران که به تشکیل نخستین حکومت مردمی شیعه در قرن هشتم هجري در ایران منجر شد، از جنبه هاي مختلف در تاریخ سیاسی اجتماعی ایران تاثیر گذار بوده است . یکی از جنبه هاي این تاثیر گذاري را می توان در جنبش هاي مردمی قرون 8 و 9 هجري جستجو کرد. این مقاله در صدد است با بررسی بازتاب جنبش سربداران، به مهمترین مبارزات تاریخی مردم ایران بر ضد حاکمان ظا لم و فاسد بپردازد .بدین منظور از منابع اختصاصی مانند تاریخ هاي عمومی، محلی و پژوهش هاي نوین به روش کتابخانه اي و اسنادي استفاده شده است. یافته ها و دستاوردهاي پژوهش حاضر نشان می دهد که جنبش مردمی سربداران ، بازتاب وسیعی در سراسر ایران داشته به طوري که بسیاري از مردم شهرها و مناطق از جمله سمرقند ، کرمان و اصفهان با تأسی از جنبش سربداران و نام نهادن خود به عنوان سربدار ، بر علیه حاکمان ظالم داخلی و خارجی دست به قیام زدند که بهترین دلیل بر این مدعا، تشکیل حکومت مرعشیان در مازندران توسط سید قوام الدین مرعشی است . تشکیل این حکومت ، زمینه ي گسترش آن را دراسترآباد (به رهبري سادات هزار جریب ) و گیلان (به رهبري سادات آل کیا) در پی آورد . حروفیان و مشعشعیان نیز با الگو گرفتن تقریبی از جنبش سربداران توانستند بر ضد حاکمان دست به قیام بزنند . در نهایت صفویان از اندیشه هاي سیاسی اجتماعی جنبش هاي شیعی پیش از خود تاثیر پذیرفته و در پرتو بیداري مردم توان ستند ایران را یکپارچه کرده و حکومت شیعی را در کل ایران برقرار سازند.
جنبش سربداران که به تشکیل نخستین حکومت مردمی شیعۀ ایران در قرن هشتم هجري منجر شد، از جنبه هاي مختلف در تاریخ سیاسی اجتماعی ایران تأثیرگذار بوده است . یکی از جنبه هاي این تأثیرگذ اري را می توان در جنبش هاي مردمی قرون هشت و نه هجري جست وجو کرد . این مقاله در صدد است با بررسی بازتاب جنبش سربداران، به مهم ترین مبارزات تاریخی مردم ایران بر ضد حاکمان ظالم و فاسد بپردازد . بدین منظور از منابع اختصاصی مانند تاریخ هاي عمومی، محلی و پژوهش هاي نوین به روش کتابخانه اي و اسنادي استفاده شده است . یافته ها و دستاوردهاي پژوهش حاضر نشان می دهد که جنبش مردمی سربداران، بازتاب وسیعی در سراسر ایران داشته است؛ به گونه اي که بسیاري از مردم شهرها و مناطق از جمله سمرقند، کرمان، اصفهان و خرّم آباد با تأسی از جنبش سربداران و نام نهادن خود به عنوان سربدار، بر علیه حاکمان ظالم داخلی و خارجی دست به قیام زدند که بهترین دلیل بر این مدعا، تشکیل حکومت مرعشیان در مازندران توسط سید قوام الدین مرعشی است . تشکیل این حکومت، زمینه ي گسترش آن را در استرآباد (به رهبري سادات ه زار جریب ) و گیلان (به رهبري سادات آل کیا) فراهم کرد . حروفیان نیز با الگو گرفتن از جنبش سربداران توانستند بر ضد حاکمان بیگانه دست به قیام بزنند. در نهایت صفویان از اندیشه هاي سیاسی اجتماعی جنبش هاي شیعی پیش از خود تأثیر پذیرفته و در پرتو بیداري مردم، توا نستند ایران را یکپارچه کرده و حکومت شیعی را در کل ایران برقرار سازند.