در تاریخ مذاهب اسلامی، شیعه امامیه به مسلمانان دوازده امامی معروف و مشهور بوده اند و وجه تسمیه آن نیز اعتقاد به دوازده امام پا از حضرت محمد(ص) می باشد که با تصریح و وصیت آشکار به عنوان اوصیای پا از ایشان معرفی شده اند. این خصوصیت و اعتقاد به دوازده امام و وصی، چنان با تارو پود شیعیان دوازده امامی عجین شده است که حتی مخالفین آن ها از فرقه های مختل شیعی و اهل سنت در کت خود بدان اشاره نموده اند و عنوان خاص برای اکثریت شیعیان گردیده است. در گذشته و کنون فرقه هایی یافت گردیده و می شود که با تمسک به برخی گزاره های متشابه، ادعای افزون بودن عدد ائمه به سیزده یا بیشتر را نموده اند. این دسته ازمدعیان تلاش دارند تا عدد دوازده در روایات شیعی و اهل سنت را حصر اضافی دانسته و با تمسک به برخی از روایات متشابه، تعداد اوصیای حضرت رسول (ص)را بیش از دوازده نفر بدانند. ضرورت پاسخ به این دیدگاه و عدم جمع آوری تمام قرائن روایی در نگاشته های پیشین، انگیزه این پژوهش بوده است و در این پژوهش تلاش نموده ایم تا با بهره گیری از قرائن روایی اثبات نماییم که تعداد ائمه به صورت حصر حقیقی بیان گر عدد دوازده بوده و این دیدگاه علاوه بر تایید روایی، متکی بر اجماع شیعه نیز می باشد. روش بحث توصیفی _ تحلیلی بوده ونگاهی منتقدانه به جریان های انحرافی دارد.
بدون تردید مرجعیت علمی، یعنی تبیین و تفسیر آیات مبهم و متشابه و بیان معارف و احکامی که به روشنی و صراحت در قرآن کریم نیامده، مانع برداشت نادرست و نزاع علمی در میان مسلمانان است. این امر از شئون و وظایف پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است که پس از ایشان به اهل بیت علیهم السّلام واگذار شد. یکی از ادله مهم این مسئله که در منابع روایی اهل سنت نیز به آن پرداخت شده، روایات نبوی مورد پذیرش اهل سنت است. ایشان معتقدند اگر چیزی با سنّت نبوی که در راس آن سخنان رسول خداست اثبات شده باشد، حجت و معتبر است. احادیثی مانند ثقلین، مدینه العلم و سفینه نوح از جمله روایات بیان کننده مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السّلام است که در این نوشتار با روش تحقیق تحلیلی- توصیفی و با مراجعه به منابع کتابخانه¬ای، چگونگی دلالت آنها بر مرجعیت علمی عترت پیامبرصلی الله علیه و اله با تکیه بر منابع مکتوب اهل سنّت بررسی شده است. در این جستار این نتیجه به دست آمده است که پاره¬ای از این احادیث تنها در مورد حضرت علی علیه السّلام وارد شده است، اما از آنجا که علم آن حضرت بعد از ایشان به دیگر امامان منتقل شده است، این شان شامل دیگر معصومین علیهم السّلام نیز خواهد شد.
در مورد جهان پس از وفات حضرت مهدی علیهم السلام دیدگاه ها و نظریاتی ارائه شده است برخی هرج و مرج پنجاه ساله برخی دیگر به وقوع قیامت بعضی استمرار حکومت توسط مهدیون و گروهی دیگر رجعت ائمه علیهم السلام را مطرح کرده اند هریک از دیدگاه های چهارگانه در میان قدما و معاصران قائلانی دارد که نیاز به تحلیل و پژوهش است. وجه اهمیت این موضوع نیز در این است که گروهی از جریان های انحرافی در فضای مهدویت با تمسک به نظریه مهدیون تلاش نموده اند تا دیدگاه خود را اثبات کنند و به ویژه رجعت ائمه علیهم السلام و مومنان و کافران محض را در دوران پس از ظهور حضرت مهدی علیهم السلام منکر شوند و از این رهگذر وجود بیست وچهار امام را برای شیعه ادعا کنند. روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و پس از جبران نواقص مطالعات قبلی اعم از عدم ارائه کامل نظریات و عدم نقد کامل دیدگاه های دیگر ، به اثبات دیدگاه رجعت ائمه علیهم السلام و حکومت ایشان پرداخته و از این رهگذر استدلال برخی جریان های مدعی را باطل نموده ایم
وقتی حق حکومت ائمه(، غصب شد، امامان برای انجام رسالت خویش به تأسیس نهاد وکالت اقدام کردند. این نهاد از چهار حلقه تشکیلاتی ترکیب یافته بود (باب، وکیل ناحیه، وکیل کارگزار و وکیل سیار)، هر کدام از این حلقهها رسالتها و وظایفی داشتند که مهمترین آنها عبارتاند از: 1. تقویت و محافظت نهاد: باب و وکلای ناحیه به جای امام مرجع مراجعات وکلای کارگزار و سیار قرار میگرفتند و از وجود رهبر نهاد پاسداری میکردند، چنانکه وکلای کارگزار و سیار به صورت حلقه اتصال میان مردم و باب و وکلای ناحیه به تثبیت و معرفی باب و وکلای ناحیه برای مردم میپرداختند و با ایجاد چتر محافظتی از حلقههای بالایی نهاد محافظت میکردند.2. اداره امور و خدمت رسانی به شیعیان: وکلای کارگزار وجوهات نقدی و مالی شیعیان را دریافت و به حلقههای بالاتر و گاهی به نیازمندان شیعه میرسانیدند و این نقل و انتقال با بهرهگیری از راهکارها و ابزار غیر عادی صورت میگرفت تا دستگاه حکومت عباسی متوجه نشود.3. بیشتر وکلای نهاد اهل دانش و تقوا بودند؛ از همین روی یکی از رسالتهای مهم آنان آموزش و راهنمایی شیعیان دور دست و مبارزه با بدعتها و انحرافات بود.4. پس از عصر امام صادق( به تعداد و مناطق شیعهنشین افزوده شد و این امر نیازمند یک هماهنگی و ارتباط بود و چون ائمه( در حصار و محدودیت به سر میبردند، رسالت نهاد وکالت جهت ایجاد هماهنگی و ارتباط اهمیت پیدا میکرد.5. ائمه( هیچ گاه از مبارزه علیه حکومتهای غاصب و به دست آوردن حق خود عقب نشینی نکردند و در عصر خفقان و سختگیری این راه را تا حدودی از مسیر نهاد وکالت دنبال کردند.