تحولاتی که طی سالهای اخیر در خاورمیانه عربی و شمال آفریقا ایجاد شده، از زوایای گوناگون قابل تحلیل است. از بطن این تحولات، «سلفیگرایی سنتی» دچار دگردیسی شده و پدیده «نئوسلفیسم» به وجود آمده است. این مقاله، با بررسی مؤلفهها و عناصر گفتمان نئوسلفیسم، «دگرسازی شیعی» را وجه اساسی این گفتمان تلقی کرده، و با رویکردی آیندهپژوهانه و آسیبشناسانه، پیامدهای آن را در زمینه ایجاد اختلاف و تضعیف جهان اسلام تحلیل میکند. تحولات نظری نئوسلفیسم در عرصه عمل سیاسی، پیامدهایی چون غلبه دگردروندینی بر دگرخارجی و شیعههراسی، دوقطبیسازی امت اسلام، تضعیف و ناکامسازی دولتهای منطقه و ایجاد زمینه برای حضور قدرتهای فرامنطقهای، مخدوشسازی نگاه بینالمللی به جهان اسلام، قراردادن مجدد اسلام در دستور کار قدرتهای جهانی، تغییر ژئوپلیتیک قدرت در منطقه خاورمیانه و افزایش قدرت و نقش رژیم صهیونیستی و در مجموع، زمینه برای تضعیف جهان اسلام را فراهم میکند و انرژی رهاشده از بیداری اسلامی را که میتواند باعث احیای قدرت واقعی جهان اسلام شود، خنثی و حتی معکوس میکند.
ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺑﺎورﻫﺎ، ارزشﻫﺎ و آﻣﻮزهﻫﺎی دﯾﻨﯽ ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﯽ در ﺷﮑﻞ دادن ﺑـﻪ ﺳﯿﺎﺳـﺖ و ﺟﻬـﺖﮔﯿـﺮی ﻣﺮدم ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ در ﻗﺒﺎل ﻧﻈﺎم ﺳﯿﺎﺳﯽ اﯾﻔﺎ ﻣﯽﮐﻨـﺪ. ﻣﮑﺘـﺐ ﺗﺸـﯿﻊ ﺑـﻪ ﻋﻠـﺖ ﺑﺮﺧـﻮرداری از ﻣﻔـﺎﻫﯿﻢ و ﻋﻨﺎﺻﺮی ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺻﻞ اﻣﺎﻣﺖ اﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮوف و ﻧﻬـﯽ از ﻣﻨﮑـﺮ، ﻧﻔـﯽ ﺳـﺒﯿﻞ، ﺟﻬـﺎد و اﯾﺜـﺎر، ﻫﻤﻮاره اﯾﻦ ﻇﺮﻓﯿﺖ را دارا ﺑﻮده اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮاﻧﮕﯿﺰاﻧﻨﺪه رﻓﺘﺎر اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺑﺎﺷـﺪ. در دﻫـﻪﻫـﺎی 1340 و 1350 ﻫﺠﺮی ﺷﻤﺴﯽ ﻇﻬﻮر ﻣﺬﻫﺐ ﺗﺸﯿﻊ در ﻏﺎﻟﺐ اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژی اﻧﻘﻼب، ﺑـﻪ رﻫﺒـﺮی اﻣـﺎم ﺧﻤﯿﻨـﯽ )ره( در ﻣﻘـﺎم ﻣﺮﺟﻊ ﺗﻘﻠﯿﺪ و ﭘﯿﺸﻮای ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻣﺮدم و ﺣﻀﻮر ﻓﻌﺎل و ﮔﺴﺘﺮده اﻣﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎن اﯾـﺮان در ﺻـﺤﻨﻪ ﻣﺒـﺎرزه در ﻣﺸﺮوﻋﯿﺖ ﺑﺨﺸﯿﺪن و ﻓﺮاﮔﯿﺮ ﻧﻤﻮدن اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان، ﻧﻘﺶ اﯾﻔﺎ ﻧﻤﻮد و در واﻗﻊ ﺑﺎ ﭘﯿﺪاﯾﺶ ﺳﻪ ﺿـﻠﻊ ﻣﺜﻠﺚ اﻧﻘﻼب واﺗﺼﺎل آنﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ، اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ در اﯾﺮان ﺑﻪ وﻗﻮع ﭘﯿﻮﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑـﻪ دﻧﺒـﺎل ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻧﻘﺶ اﯾﻦ اﺿﻼع ﺳﻪ ﮔﺎﻧﻪ در ﭘﯿﺮوزی اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ اﺳت
شیعه از زمان پیدایش تاکنون، تاریخ پر فراز و نشیبی داشته و نقاط عطف زیادی به خود دیده و در برخی بزنگاه های تاریخی، با فرصت پیش آمده به قدرت رسیده و اقدام به تشکیل حکومت کرده است. در این راستا، عوامل و پدیده های مختلف و فراوانی نقش داشته اند. شیعه در تاریخ معاصر نیز با قیام مردم ایران به رهبری امام خمینی، و پس از تشکیل نظام جمهوری اسلامی فرصت تجدید حیات دوباره پیدا کرد. بی تردید، در این نوزایی، بیشترین نقش را روحانیت شیعه ایفا کرده است. از جمله کانون هایی که در بالندگی روحانیت و تحولات معاصر شیعه بسیار اثرگذار بوده، مدرسة فیضیه در قم است. بررسی چگونگی تحولات تاریخی این حوزه و شناخت عوامل مؤثر در این تحولات و چگونگی اثرگذاری آن در حیات دوبارة تشیع مسئله ای است قابل تأمل و مداقه که پژوهش حاضر قصد وصف و تبیین آن را دارد. فیضیه، در تاریخ معاصر، ضمن اینکه مرکز تعلیم و تعلم علوم و معارف دینی بوده، پناهگاه انقلابیون و پایگاه فعالان سیاسی حوزوی و غیرحوزوی نیز بوده است. همین ظهور و بروز توأمانِ دیانت و سیاست اسلامی بود که در نهایت مرحلة جدیدی از حیات شیعه را رقم زد