هدف از این پژوهش، بررسی الگوی تبلیغی امام صدر در تعامل با شیعیان لبنان با بهرهگیری از روش تحلیل مضمون است. برای گردآوری و شناسایی مضامین مرتبط با الگوی تبلیغی امام صدر، ابتدا مبانی نظری اندیشمندان اسلامی بررسی شد، سپس با مطالعه کامل کتاب «گامبهگام با امام» (12 جلدی)، مضمونهای مرتبط استخراج و کدگذاری گردیده است. بررسی مجموعهی آثار و فعالیتهای امام موسی صدر نشان میدهد، ایشان الگوی متفاوتی از تبلیغ دین ارائه میکند. امام، مبلّغ را یک مُصلِح اجتماعی میداند و با تاکید بر توجه به عدالتطلبی از سوی مبلّغان، آنان را بر استقامت در راه تبلیغ فرا میخواند. هدف مبلِّغ از دیدگاه وی، پرورش انسان در راه کمال است و نقش اصیل عالم دین را انسانسازی و تربیت انسان میداند. امام در تبلیغ خود، از دو ابزار سخنرانی و گفتگو بیش از ابزارهای دیگر بهره گرفتهاند. ایشان در بُعد شیوههای تبلیغی، پنج شیوهی: تسامح و سهلگیری، استفاده از دین در امور زندگی، تبلیغ عملی مبتنی بر خدمت، تبلیغ مبتنی بر فطرت و الگوسازی را شیوههای مُرجَح تبلیغی معرفی میکند. ایشان، خدمت به مردم را کارکرد اصلی ادیان میدانند و بر این باورند، تبلیغ دین از طریق خدمترسانی به مردم و توجه به وضع معیشتی آنان میتواند در افزایش گرایش به دین موثر باشد؛ لذا در حوزهی مخاطبشناسی، مطالعه میدانی مسائل اجتماعی و شناخت مخاطب و آشنایی با نیازهای روحی را ضروری میداند.
در این مقال، سخن از رسالت بزرگى است که حوزههاى علمیه و عالمان دین و دستگاههاى پیام رسانى دینى بر عهده دارند و آن تبیین دقیق و روشنِ مکتب اهل بیت است و رساندن پیام آن به مسلمانان جهان از هر قوم و نژاد و با هر مذهب و مسلک. زیرا این مکتب، اگر درست و روشن و به دور از فرقهگراییهاى کور و غرضها و کینهورزیها، مجال یابد در عرصهها و میدانهاى علمى، سخن و پیام خود را به گوش اهل فکر برساند و تودههاى مسلمان، یا گوهر و جوهر آن آشنا شوند، بى گمان توان آن را دارد که انسان امروز را به سرچشمههاى روشنایى برساند و از گرداب حیرت رهایى بخشد. اکنون، که پارهاى از بازدارندهها برداشته شده و کم و بیش، به برکت انقلاب اسلامى فرصتهایى به وجود آمده و گشایشهایى پدید، هرگونه فرصت سوزى، پیامدهاى زیانبارى را در پى خواهد داشت. آن چه در این مقال نسبت به آن هشدار داده شده این که حوزههاى علمیه و عالمان دین، در این سى و اند سال از این فرصتها بهرههاى لازم را نبردهاند و در ابلاغ معارف بلند و روح بخش مکتب اهل بیت، به جهان تشنه این مکتب، کارنامه درخشانى ندارند و اگر همین سیر ادامه یابد، در آینده نیز نخواهند داست. و این که چرا و چه بازدارندههایى بر سر راه بوده و حوزهها با چه کاستیهایى دست و پنجه نرم مىکنند که نتوانسته و نمىتوانند از عهده این رسالت بر آیند و جایگاه مکتب اهل بیت و مرجعیت علمى آن را بنمایاند، پرسشى است که نیاز به بررسیهاى فراوان دارد که به بخشهایى از آن در این مقال اشاره شده است.
شیعه امامیه که یکی از جریانهای جدی در دین اسلام است، به عنوان یک مذهب اسلامی و با توجه به حجم تولیدات اندیشهای، از جایگاه مهمی برخوردار است. در این زمینه حضور امامان شیعه طی 250 سال، بر تولید گسترده و عمیق اندیشه این مذهب، تأثیر شگرفی گذارده است. از طرفی با توجه به جایگاه این مذهب، نحوه تعامل آن با مذاهب دیگر اسلام بر کیفیت مناسبات و همبستگی اجتماعی جهان اسلام بسیار مؤثر است. از این رو در این نوشتار ارتباط شیعیان با اهلسنت و غالیان به مثابه دو فرقه مذهبی از منظر نشانه شناختی فرهنگی در حوزه روایات ائمه اطهار(ع) مورد توجه و تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس، غالیان به دلیل آنکه «دیگری فرهنگی نزدیک» به شمار میروند، تعارضات هویتی جدیتری با شیعه امامیه در مقایسه با اهلسنت ـ به عنوان «دیگری دور» ـ دارند. حاصل این روند توصیه به عدم ارتباط با غالیان و ارتباط حسنه و محترمانه با اهلسنت در دو سطح اعتقادی و رفتاری است.