ابوالمکارم رکنالدین علاءالدوله احمدبنمحمدبناحمد بیابانکی سمنانی (659ـ736ق)، از عرفای بزرگ کبروی به شمار میآید که به اعتبار وی، این طریقت «علائیه» نیز خوانده شده است. خاندان علاءالدوله، از خانوادههای اصیل و ثروتمند سند بودند که به سمنان کوچ کردند و در عصر ایلخانان، صاحب مشاغل دولتی بودند. دوران زندگی علاءالدوله را به دو دوره، قبل و بعد از توبه و تحول روحانیاش، میتوان تقسیم کرد. این تنبه معرفتی که در 24 سالگی، در میدان جنگ، با ندای «زاجر غیبی» حاصل شد، به سرعت او را در محضر نورالدین عبدالرحمان کسرقی اسفراینی (م 695)، از خلفای نجمالدین کبری در بغداد نشاند و از یک جوان ملازم درباری، سالکی تائب و شیخی کامل ساخت. تصوف علاءالدوله را باید تصوفی شریعتمدار و متابعتمحور، مردمگرا و معتدل دانست که در آن به آموزه عزلت و چلهنشینی، برای قطع علایق نفسانی و تحصیل مکاشفات و تجارب عرفانی، بسیار تأکید و توجه میشود اما این خلوتگزینیها، با مسئولیتگریزی اجتماعی، بیکارگی و طفیلیگری، همراه نیست. دیگر ویژگی مهم تصوف علاءالدوله که پژوهش حاضر، درصدد بررسی و تحلیل آن برآمده، گرایشهای بارز شیعی اوست. نتایج این بررسی، نشان میدهد که دیدگاههای علاءالدوله درباره سه موضوع مهم: 1. واقعه غدیر خم و منصب جانشینی پیامبر؛ 2. ارادت و مودّت ایمانی نسبت به اهلبیت؛ 3. موعود آخرالزمان و مهدویت، همسان و همسو با عقاید شیعه امامیه است. درباره توصیفهای مبالغهآمیز از خلیفه اول در العروه و عبارات عجیب و غریب و مردود در مورد خلیفه دوم در چهل مجلس که حتی مضامین برخی آنها بر کفر و فساد دلالت دارد، مسأله تقیه و حفظ وحدت در عصر ایلخانان و احتمال جعل و تحریف را نباید از نظر دور داشت.
شیعه در جهان امروز، مکتبی است با اندیشههای خاص در حوزه امامت که عصمت، از شاخصترین اندیشههای آن به شمار میآید. در دوران معاصر، برخی خاورشناسان و محققان جهان اسلام، اندیشة عصمت امام را محصول سدههای دوم و سوم دانستهاند که عالمان و تئوریپردازان شیعه پیشنهاد کرده و جامعه شیعه در قرون بعدی پذیرفتهاند. سوالی که مطرح است اینکه آیا اندیشة عصمت امام، نظریهای تکاملی در طول حیات شیعه است؟ در این صورت این تفکر، یک اندیشة رسمی اسلامی به شمار نمیآید و باید آن را جعلی دانست؛ و یا اینکه اعتقاد یادشده، آموزهای اسلامی است که در صدر اسلام رواج داشته و مسلمانان نخستین نیز به آن پایبند بودهاند؟ در این رساله، به گفتار و رفتار اصحاب و تابعین در کتب فریقین مراجعه شده تا با تحلیل نصوص و گزارشهای مندرج در آنها، و تکیه بر نقلیات روایی و تاریخی، موضوعی کلامی در حوزة اندیشة تشیع به ثمر بنشیند. قراین و نشانههایی که در نوشتار پیش رو به آنها استناد میشود، موید اصالت این تفکر به عنوان اندیشهای اسلامی است که از نخستین روزهای ظهور اسلام رواج یافته و مسلمانان نیز با آن آشنایی داشتهاند.
یکی از منابع مهمّ پژوهشی در حوزهٔ تمدنی جهان اسلام، نسخ خطی است و بخشی از این مواریث کهن، طبعاً متعلّق به طیفِ جامعهٔ شیعی است. وجود عناصرِ مشترک قوی اعتقادی و مشابهتها و تأثیراتِ رفتاری بکتاشیان از آموزههای مکتب اهلبیت:، با شکلی صوفیانه، حاکی از آن است که آنان، بیتردید، بخشی از جامعهٔ شیعی دورمانده از اصل خویشاند. بررسی مقدّماتی گونهشناختی متون کهنِ بکتاشیان، نشان میدهد بیشترینِ آثار بکتاشیه به زبان ترکی عثمانی و در موضوع کلّی تصوّف، شامل بیان آیینها و آدابِ جمعخانهها، همراه شرح احوال و نقل سخنان رهبرانِ بکتاشیه، افسانههای عجیب تأویلی دربارهٔ رهبران بکتاشیه، بهویژه حاجی بکتاش ولی، همچنین نگاه نیمهلاهوتی به حضرت علی 7 همراه تأثیرپذیریهای بیشتر از آموزههای امام صادق 7، در کنار ردّپایی از عناصر اندیشههای غالیانه و تأویلی شیعی، بهویژه در مسئلهٔ تولّا و تبرّا از غاصبان حقوق اهلبیت: است. تحریر این نوشتار، به روش توصیفی و کتابخانهای، بیشتر بر پایهٔ نسخههای خطی بکتاشیه موجود در کتابخانههای ترکیه بوده است