پیدایی و گسترش تشیع، یکی از مسائل مهم مطالعات شیعی است و برخی پژوهشگران، دیدگاههایی چالشی در این باره دارند. امیرمعزی هم در این زمینه نظریهای ویژه دارد و در آثار خود، با روش پدیدارشناسی، بر این باور است که آموزههای مکتب تشیع از یک سو، از فرهنگ و آموزههای باستانی ایران پیش از اسلام سرچشمه میگیرد و به دلیل فرمانروایی اعراب بر امپراتوری اسلامی و فضای قومیتگرایی پنهان مانده است و از دیگر سوی، تشیع دارای اسرار باطنی زیادی است که امامان به شیعیان رازآشنایشان در قالب یک «سنت عرفانی فراعقلانی» منتقل کردهاند. به باور وی، گرچه این اصحاب خاص در منابع فرقهنگاری به «غالیان» شهرت یافتهاند، در اصل، اینان یاران حقیقی و مؤمنان راستین هستند و به علت آشکارسازی این اسرار باطنی و تعالیم خاص، مورد لعن و طرد امامان قرار گرفتهاند. امیرمعزی مکتب فکری شیعی را بر دو پایه «ایرانگرایی» و «غلوگرایی» استوار میداند. این مقاله، در پی بررسی نظریه وی با رویکرد تاریخی و کلامی است.
خلّف المستشرقون أسلاف الباحثین الغربیین حالیاً تراثاً لا بأس به من الدراسات المشرقیة والإسلامیة إستفاد منه هؤلاء الباحثون، فالإستشراق تحوّل إلى مجالات علمیة بحتة أصبحت تدرسها الکلیات ومراکز الأبحاث، لکنّ تلک الأبحاث بقیت تخدم أهداف ومصالح الغرب الإمبریالیة فی بعض الموارد، إلا أن الکثیر منها حالیاً نابعة عن وجدان باحثین غربیین أحرار یصنّفون الکتب والأبحاث من أجل إرضاء أطماحهم البحثیة واستکمالاً لمسیرتهم العلمیة. ومن جملة الحقول البحثیة المهمة التی کتب فیها الباحثون الغربیون الکثیر من هذه الدراسات، هی الدراسات الإسلامیة والحدیث الشریف منها بالتحدید سیّما الحدیث الشیعی. ومن هؤلاء الباحثین المعاصرین أستاذ جامعة إدینبرا الدکتور أندرو ج. نیومان الذی شهدنا له العدید من المساهمات فی حقل الفکر الإمامی وبالتحدید دراساته فی الحدیث الشیعی وجهود علماء الإمامیة فی العصر الصفوی وتحدیداً فی موضوع جدلیة الدین والعلماء مع السیاسة ورجالها. وما نهدف إلیه من دراستنا هذه هو نقد کتاب الباحث نیومان الهامّ عن تاریخ الحدیث الشیعی فی القرون التأسیسیة للمذهب الإمامی وأثر النهجَین الفکریَین الهامَّین عند علماء الإمامیة وهما: النهج الأصولی والنهج الإخباری الذی یمثله قم والقمّیون آنذاک فی تدوین أقدم ثلاثة مجامیع روائیة عند الشیعة الإمامیة: المحاسن للبرقی (توفی بین 274ـ280 ه/ 887ـ893 م) وبصائر الدرجات للصفّار القمّی (ت 290 ه/ 903 م) والکافی فی علم الدین للکلینی الرازی (ت 329 ه/ 941 م) وفق منهج التحلیل التاریخی والإستقرائی للنصوص التاریخیة والروائیة سیّما من تلک الکتب.