ممکن است مهمترین عوامل ایجاد انشعاب در مذهب و فرقهای دینی،اختلافات فکری،دوری از آرمانهای اولیه،تفاسیر متفاوت از نصوص دینی،اختلاف در جانشینی و جاهطلبی برخی رهبران دانسته شود،ولی آنچه در این مجال به عنوان یکی از عوامل ایجاد انشعاب در فرقههای دینی،به خصوص در دوران معاصر تلقی شده،روابط معادلات سیاسی است که بر اساس آن،یا دلتمردان،تأسیس و حمایت از انشعابی را وسیلهای برای دستیابی به منافع و مقاصد سیاسی خود میدانند و یا برخی از رهبران مذهبی با استفاده از فرصتها و تهدیداتی که در عرصه معادلات و روابط سیاسی بین دولتمردان داخلی و خارجی واقع میشود،درصدد تحصیل اقتدار مذهبی یا سیاسی برای خود میباشند.در این تحقیق،سعی شده با بررسی و تحلیل عوامی چون جریانهای حاکم در دربار قاجار،اوضاع داخلی ایران،روابط ایران و انگلستان و منافع و مقاصد انگلستان در هند و جهان اسلام،به چگونگی تشکیل و تکوین فرقه آقاخانیه پرداخته شود.
بیش تر تاریخ معاصر ایران از دو سده پیش تاکنون ،به دلایلی با خامه روشن فکران رقم خورده است.آنان به گونه ای تاریخ سیاسی معاصر را تبیین کرده اند که تاثیر روشن فکری در آن،کلیدی و محوری بنماید و پدیده رقیب؛یعنی اصول گرایی که در حقیقت جریان محوری تاریخ معاصر بوده است،به بهترین شیوه به حاشیه برود.یکی از مهم ترین موضوع هایی که با آن،تاثیرگذاری این دو جریان را می توان اندازه گرفت،چگونگی رویارویی آنها با غرب است؛پدیده ای که بزرگ ترین مشکل قرن های اخیر ایران به شمار می رود و روشن فکرانی مانند دکتر فریدون آدمیت،دکتر علی شریعتی،دکتر عبدالهادی حائری و پروفسور حامد الگار،در حل آن کوشیده و به بررسی اش پرداخته اند،البته آنان هیچ گاه دیدگاه عالمان شیعه را در این باره به صورت مسئله محوری و پرسش اصلی مطرح نکردند و از این رو،درباره آنان به سختی می توان داوری کرد.مسئله مشترک آثار روشن فکران،رویارویی نادرست عالمان دینی با پدیده غرب است؛چیزی که اسناد و روی دادهای تاریخ معاصر آن را تایید نمی کند.
پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله جامعه اسلامی دچار تشتت شد.معتقدان به وصایت و انتخاب امام و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله از جانب خود ایشان،این جانشینی را منحصرا در امام علی علیه السلام میدیدند و آنها هسته اولیه شیعه را شکل دادند.گرچه تشیع در دوران خلافت امام علی علیه السلام نهادینه و در قرن اول هجری به سازمان و گروه منسجم و متشکل دینی و سیاسی تبدیل شد. موضوع انحصار امامت در خاندان و اهلبیت نبوت یا به عبارت دیگر،در نسل فاطمه علیهاالسلام و نیز ارادت به آن خاندان،محوری استراتژیک بود که تمام اندیشهها و نحلههای فکری پراکنده شیعه را در ابتدا متحد میکرد،اما با پیدایش علم کلام و نیز پس از شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش و همچنین قیامهایی که به منظور خونخواهی آن شهیدان صورت گرفت،این اتحاد استراتژیک به تبع پراکندگیها و انشقاق ایجاد شده در جامعه اسلامی قرن اول و دوم هجری خدشهدار گردید و در نهایت به ظهور فرقههای مختلف منجر شد.نوشتار حاضر به بازشناسی عوامل دینی و سیاسی ایجاد فرقههای شیعه میپردازد و درصدد پاسخ به این سؤال است که چرا تشیع دچار چنین پراکندگی در تاریخ شد.فرضیه این تحقیق این است که«پیدایش علم کلام و عدم دستیابی شیعه به حاکمیت سیاسی باعث پراکندگی و ایجاد فرقهها و عدم اتحاد در جامعه شیعه شد».
لقبها و کنیهها فارغ از سودمندیشان در شناسایی افراد، میتوانند منابع مهمی در جریانشناسی فکری، سیاسی و حتی مذهبی به شمار آیند. فلسفه نامگذاری، زمینه و آثار اجتماعی، تطور تاریخی، گونهشناسی منتسبان به این عناوین، وابستگان و هواداران، همگی از ابعادی هستند که در مطالعات تاریخی میتوانند دربر دارندۀ نتایجی مهم باشند. بررسی این لقبها و عنوانها با بهرهمندی از علوم دیگری همچون انساب، رجال، عرفان، اخلاق و تفسیر نیز میتواند به گستردگی این گزارهها بیفزاید. «ابوتراب» به عنوان لقب یا کنیهای که برای نخستینبار درباره علی بن ابیطالب7 به کار رفته، از جمله عناوینی است که بررسی آن میتواند در مقاطع تاریخی مفاهیم و معانی مختلف فکری، سیاسی، اجتماعی و عرفانی را داشته باشد و در تحلیل تاریخ اسلام و تشیع یافتههای بسیاری ارائه دهد. این پژوهش با بررسی تطور تاریخی و مفهومی ابوتراب سعی دارد توجه پژوهشگران را به این کارکرد لقبها و عناوین در مطالعات تاریخی جلب کند.
مراسم و موسمهای اجتماعی جلوهای از آداب، رسوم، تاریخ، فرهنگ و دیگر مؤلفههای فکری و مذهبی یک جامعه هستند. یکی از نکاتی که موجب اهمیت بررسی تاریخی مراسم و مواسم دینی میشود واکاوی اصالت و بدعتگرایی در شعائر و نمادهای دینی است؛ زیرا امکان دارد برخی با رویکردی نصگرایانه به مخالفت با هر نماد و آیین نوپیدای تصریح نشده از سوی معصومان: بپردازند و برخی دیگر با استناد به کلیات و نکتههای عمومی دلایل، دست خود را در ابداع آیینهای خودساخته منسوب به دین، باز ببینند. بر اساس درک چنین ضرورتی، این مقاله میکوشد با این فرض که مواسم و مراسم دینی، یکی از منابع مهم تقویت باورهای دینی است، رفتار امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام را در محدوده زمانی ماه رمضان به عنوان یک مناسبت و موسم دینی در سه محور اصلی سیرة شخصی، سیرة اجتماعی و سیرة سیاسی بررسی کند. سیرة شخصی امیرالمؤمنین علیه السلام نشاندهندة اهتمام به نظافت، آراستگی، بهداشت، سلامت، خضوع، خلوص، خیرخواهی، اعتدال و هدفگذاری معنوی در زندگی مادی است. سیرة اجتماعی آن حضرت، آموزههایی مانند همگرایی و تعامل، اهتمام به تبلیغ و مسئولیت اجتماعی، توجه به مساجد به عنوان یک نهاد مؤثر اجتماعی ـ سیاسی، جانمایی شعائر مذهبی در حقوق اجتماعی، تأکید بر نتایج اعتقادی و عرفانی و اخلاقی تکالیف دینی، مبارزه با بدعتها و توجه به جنبههای اقتصادی شعائر مذهبی را نشان میدهد. توجه به جهاد، مسئولیت پذیری سیاسی و استفاده از عوامل و محرکهای معنوی در تدابیر سیاسی در سیرة سیاسی آن حضرت علیه السلام جایگاه ویژهای دارند.