برای روشن شدن تاریخ فرقه مذهبی - سیاسی نزاری در تاریخ ایران که از سال 483ه توسط حسن صباح در ایران به وجود آمد لازم است که نخست مختصری از سابقه تاریخی و علت افتراق مذهب اسماعیلیه از مذهب شیعه دوازده امامی که در حدود سال 148 خ انجام گرفت گفته شود.
بازتاب گسترش تشیع به وسیله شاه اسماعیل اول صفوی، آن چنان گسترده است که آثار آن تا به امروز در صحنه فرهنگی و اجتماعی ایران باقی مانده است. یکی از مسائل مهم برای صفویهپژوهان، آگاهی از انگیزههای مؤسس جوان این سلسله برای رسمیت بخشی به مذهب تشیع اثناعشری و ترویج آن است. این آگاهی ما را در رسیدن به تصویری صحیح از بنیان فکری صفویان و علل اقداماتی که در بُعد فرهنگی و مذهبی انجام دادند، یاری میرساند. در این پژوهش سعی میشود، دیدگاههایی که ترویج تشیع از سوی شاه اسماعیل را متأثر از انگیزههایی مانند قدرتطلبی، ثروتاندوزی، ادعای الوهیت، ادعای مهدویت و نیابت، ملیگرایی و نژادگرایی، تقابل با دولت عثمانی و تأثیرپذیری از عقاید غالیانه قزلباش معرفی کردهاند، نقد گردد. سپس این مدعا اثبات شود که ایمان درونی و اعتقاد راسخ و خالصانه شاه اسماعیل به تشیع به دور از مصلحت اندیشیهای سیاسی، عامل اصلی اهتمام او به گسترش تشیع بوده است. هرچند خلوص او در این باورها به معنای درستی همه باورهای او نیست.
این مقاله، به بررسی کوششهای سیاسی ـ نظامی نزاریان در دوره حسن صباح و در مواجهه با سلاجقه و با در نظر داشتن اوضاع سیاسی بین سالهای 484-517 قمری در دوره اقتدار و رهبری حسن صباح میپردازد. روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی کتابخانهای و مبتنی بر منابع مکتوب است. در واقع جنبش نزاری که اولین داعی رودبار با ابداع سیرههای جدیدی درون جمعیت اسماعیلیان، فراجبال شمال، غرب و شرق ایران آن را از سال 483 قمری بنیانگذاری کرد، از دوره اوج نفوذ قدرت سلاجقه، خلافت عباسیان و فاطمیان شروع شد و تا هجوم هلاکوخان به نشو و نمای سیاسی خود ادامه داد. نهضت قلاع حسن صباح در این منازعه قدرت، در درون سرزمین سلاجقه، به مواجهه دینی، سیاسی و نظامی با آنها میپردازد. چنین است که گردش مذهبی حسن صباح از شیعه امامیه به شیعه اسماعیلیه، جلب منفعت از مستنصر فاطمی برای رسیدن به اقتدار سیاسی ـ نظامی در الموت بود. در مقاله حاضر، کوششهای سیاسی ـ نظامی نزاریان و شیعیان اسماعیلیه، با رهبری کاریزماتیک حسن صباح در برابر سلاجقه بررسی میگردد.