من چند سالی است درباره مکتب تفکیک و آنچه به عنوان مکتب معارفی مشهد معروف است می نویسم. نقد می کنم و مبانی فکری آنان را می کوشم با عیار نقد بسنجم. این به معنی چشم پوشی بر خدمات دینی بزرگان این مدرسه فکری نیست. برخی از نقدهای آنان بر فلسفه درست است. مقصودم انتقاد از آمیختگی فلسفه و عرفان است. اما انتقاد من در تمام این سال ها معطوف به سه موضوع بوده است: نخست و مهمتر از همه ادعای خلوص اندیشی و الهی دانستن باورهای خودشان و نقد هرگونه نظر روزی فکری و مشروعیت دیدگاه های فلسفی.