یکی از دورههای مهم و حساس تاریخ شیعه، عصر سلجوقی است که بهسبب تغییر حاکمیت و جایگزین شدن دولت سنیمذهب به جای دولت شیعی آلبویه، وضعیت شیعیان دگرگون شد. تصور میشود با روی کار آمدن سلجوقیان ـ که پایبندی عمیقی به مذهب اهلسنت و خلافت عباسی داشتند ـ میبایست عرصه برای فعالیت شیعیان تنگ و آنان به حاشیه رانده شده باشند؛ اما برخلاف این تصور، در عصر سلجوقی بخصوص در نیمة دوم آن، مراکز شیعهنشین توسعه یافتند و نهادهای علمی و آموزشی و بهتبع آنها فعالیتهای علمی و پژوهشی، نهتنها دچار خلل و نقص نشدند، بلکه با عملکردی چشمگیر به کار خود ادامه دادند. در این مقاله به این مسئله پرداخته میشود که علل حفظ و تداوم تشیع و فعالیتهای آن در این دوره چه بوده است؟ به نظر میرسد که عوامل اصلی در تداوم تشیع، اهتمام به توسعة علمی و آموزشی، پایبندی به اصول، توام با رعایت اعتدال و تقیه، و حضور در مناصب اجرایی و سیاسی بوده است که در نتیجه با از میان رفتن دولت مقتدر شیعهمذهب آلبویه، خللی در جامعۀ شیعه و رهبری علمی آن پدید نیامده است.
غیبت امام دوازدهم علیهالسلام، بهویژه آغاز غییبت کبری که از سال 329 ق آغاز شد، آغاز دوران دشواری در جامعه شیعی به لحاظ اعتقادی بود که شیعیان، با بحران بزرگی مواجه شده و به حیرتی عجیب گرفتار شدند. نوشتار حاضر، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، پس از اشارهای کوتاه درباره غیبیت صغری و کبری و چگونگی آغاز غیبت کبری، به بررسی وضعیت اعتقادی شیعیان و حیرتی که آنان بدان گرفتار شدند پرداخته و علل آن را بررسی کرده و سپس، به نقش برجسته عالمان شیعه برای رفع این حیرت پرداخته است. بر اساس این تحقیق، در این دوران، سردرگمی گسترده و بحرانی فراگیر دامنگیر شیعیان بوده که شیعیان از بغداد تا اقصی نقاط خراسان، درگیر آن بوده و باعث پراکنده شدن شیعیان به فرقههای گوناگون شده بوده است. سه عامل طولانی شدن غیبت، اختناق و شدت تقیه، و شبههافکنی فرقههای دیگر بهویژه زیدیه و معتزله از مهمترین عوامل پیدایش این بحران بوده است. اما آنچه اهمیت بیشتری داشت، نقش عالمان شیعه در زدودن این بحران و حیرت، و روشنگری آنان در این جهت بود. آثار بسیاری در قرن چهارم و پنجم هجری از سوی بسیاری از بزرگان شیعه نگاشته شد که نشانه اهتمام آنان به رفع بحران از جامعه شیعه به حساب میآید.
یکی از جنبههای مهم حکومتهای مختلف ایران، سیاست مذهبی آنها بود که در ساختار حکومتیشان تأثیر بسزایی داشت. حکومتهای بعد از اسلام ایران، عمدتاً به عنوان تابع خلیفه عباسی، ضمن در نظر داشتن جایگاه معنوی خلافت، به دنبال کسب اعتبار برای خود نیز بودند. سیاست مذهبی خلفا حمایت از اهل تسنن بود. حکومتهای غزنوی و سلجوقی نیز بالطبع حمایت از اهل تسنن را به عنوان سیاست مذهبی برگزیدند. مسئله این پژوهش تبیین کنشها و تعاملات سیاسی حکومتهای غزنوی و سلجوقی با شیعیان امامیه است. ظاهراً غزنویان به عنوان صاحب روشی در سیاست مذهبی حکومتهای ایران بعد از اسلام بودند که از مذهب به عنوان دستاویزی برای دستیابی به اهداف خویش سود میبردند. در ادامه، سلجوقیان نیز، به عنوان دنبالکننده روش آنها البته با تساهل بیشتر، همین رویه را در پیش گرفتند. آنها از یک سو با سرکوب مخالفان داخلی، با عنوان بدمذهبان، سیطره خویش را در درون قلمرو حفظ میکردند و از سوی دیگر به تنظیم مناسبات با خلافت مبادرت میورزیدند تا مشروعیت دینی و سیاسی را از خلیفه عباسی دریافت کنند. در دوران تسلط ترکان غزنوی و سلجوقی بر ایران، شیعیان بر حکم مذهبی «تقیه» گردن نهادند و در خفا به فعالیت فرهنگی و نفوذ در دستگاههای حکومتی روی آوردند. این فعالیتها در دوران سلجوقی خود را نشان داد. حضور رجال و علمای شیعه در مناصب اداری شهری، همچون قضاوت، نقابت، و مناصب اداری کشوری، همچون حضور د
قدیمی ترین تاریخ ملل تاریخ پزشکی است چرا که بشر از روزی که خود را شناخته با درد همراه و با حوادث رو به رو بوده است.از همان روزی که آدمی در صدد دفع شر و زحمت و درد از خود برآمده است تاریخ طب شروع می شود.در اسلام به علم پزشکی اهمیت بسیار داده شده و پس از علم حلال و حرام،یعنی علم فقه، از شریفترین علم ها به شمار آمده و در حدیث شریف «علم ابدان» در کنار«علم ادیان» قرار گرفته است؛چرا که اگر تن سالم نباشد نمی تواند درباره مبدا جهان بیندیشد و او را ستایش و پرستش کند و از آن جا که تعالیم پیامبر اسلام(ص) افراد را به خیرات و مبرات و انفاق مال در راه خیر هدایت و ارشاد فرموده بدین مناسبت به نظر می رسد طب و طبابت در تمدن اسلامی بیش از سایر علوم پیشرفت داشته است و خوشبختانه نمایندگان بزرگ طب اسلامی بیشتر ایرانی بوده اند و اینان توانستند در دوران تمدن ستارگان قدر اول این آسمان باشند مانند رازی ، اهوازی، ابن سینا و جرجانی(گرگانی).در تاریخ طب اسلامی کسانی که اولین بار جرات آن را پیدا نمودند که بر کتب اساتید یونانی خرده گیری نمایند ایرانیان بوده اند.هدف از این مقاله بررسی نقش مسلمانان و بخصوص شیعیان در دانش پزشکی است که با روش توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانهای نگاشته می شود
« اوضاع سياسى، اجتماعى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى» اثر حسن حسينزاده شانهچى، دوره نزديك به يكصد ساله كه با غيبت امام دوازدهم( عج) در 260 ق آغاز و با درگذشت آخرين نائب، به سال 329 ق ختم مىگردد را، معرفى مىنمايد. كتاب به زبان فارسى و در سال 1386 ش نوشته شده است. پرداختن به يكى از مقاطع حساس تاريخ شيعه كه در سير تفكر اعتقادى و سياسى شيعى به شدت تأثيرگذار بوده، باعث اهميت كتاب شده است. ساختار كتاب با مقدمه مؤلف در معرفى منابع مورد استفاده وى، آغاز شده و در طرح مطالب، سعى شده است تا براساس اطلاعات تاريخى قابل اعتماد و معتبر، تصويرى از اوضاع سياسى، اجتماعى و فرهنگى اين دوره در پنج فصل ارائه شود، لذا مباحث به گونهاى ترتيب يافته كه تمامى مباحث ضرورى را در خود جاى دهد، بدين شكل كه: در دو فصل نخست، با طرح مباحث مقدماتى، سعى شده تا زمينه ورود به اصل بحث فراهم گردد. از اين رو فصل اول، به بحثهايى درباره مسأله غيبت، مشكلات آن و تلاشهاى ائمه( ع) جهت زمينهسازى در جامعه شيعه براى مواجه با اين پديده اختصاص يافته و فصل دوم، فضاى كلى و عمومى جهان اسلام در عصر غيبت صغرى را به تصوير كشيده است، تا درك بهترى از موقعيت جامعه شيعه در عصر مورد نظر، در جهان اسلام، به دست آيد. فصول بعدى، به مباحث سياسى، اجتماعى و فرهنگى جامعه شيعه پرداخته و در هر بخش، شاخصههايى كه نشان دهنده وضعيت شيعيان در زمينههاى مذكور است، مورد توجه قرار گرفته است؛ چنان كه در بحث اوضاع سياسى، از فعاليتهاى سياسى دولتها، احزاب و شخصيتهاى شيعى بحث و گفتگو شده و در بخش وضعيت فرهنگى، از مراكز علمى، دانشمندان و دستاوردهاى فرهنگى و علمى سخن به ميان آمده است. مؤلف معتقد است، بىشك ذكر مطالب مذكور، كه به لحاظ موضوعى متنوع مىباشند، در راستاى به تصوير كشيدن چهره جامعه شيعى در عصر غيبت صغرى از ابعاد فوقالذكر، بسيار مفيده بوده است. منابع مورد استفاده در كتاب را مىتوان به دو دسته كلى تقسيم كرد: الف) منابع كهن: تأليفات و تصنيفاتى كه در عصر غيبت صغرى يا زمانى نزديك به آن، به رشته تحرير درآمده است كه به دو دسته تقسيم مىشوند: 1- آثار شيعى: تأليفات اختصاصى: آثارى كه به طور خاص درباره امام دوازدهم( ع) نوشته شده است؛ مانند الامامه و التبصره، كمال الدين و تمام النعمه، الغيبه و... و غير اختصاصى: الارشاد المفيد، كشف الغمه، كفايه الاثر و... 2- غير شيعى: تاريخ طبرى، تجارب الامم، الكامل و... ب) پژوهشهاى معاصر: تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم( ع)، عصر غيبت، سازمان وكالت و... به نظر نويسنده، دوره غيبت صغرى، اهميت ويژهاى دارد؛ هم از اين رو كه دوره ميانى عصر حضور ائمه( ع) و دوره غيبت كبرى و ظرف زمانى براى انتقال از يك موقعيت اجتماعى به موقعيتى جديد به شمار مىرود، هم به اين لحاظ كه در اين دوره، تحولات بسيارى در اوضاع سياسى، اجتماعى و فرهنگى جامعه شيعى پديد آمد. از اين رو، معتقد است بررسى تاريخى اين دوره، علاوه بر آشنايى با اين تحولات، مىتواند در پاسخگويى به سؤالات و شبهاتى كه در خصوص تاريخ و فرهنگ شيعه قابل طرح است، ما را يارى كند. گزارش محتوا پيش از ورود به مباحث اصلى، فصل اول، مطالبى جهت آشنايى با موضوع مورد بحث و شرايط زمانى و مكانى آن به لحاظ تاريخى ارائه كرده و در ادامه، نگاهى كلى به مسأله غيبت و موقعيت شيعه در آستانه وقوع آن افكنده است. لذا براى دست يافتن به سابقه انديشه غيبت در فرهنگ اسلامى، به بررسى و تحقيق در زمينه غيبت در روايات و انديشه آن در فرقههاى شيعى و اسلامى، تأليفات در موضوع غيبت تا پيش از آغاز آن، زمينههاى آمادگى جامعه شيعى در مواجهه با اين پديده و دوران زندگانى امام يازدهم( ع) و سالهاى نخستين زندگانى امام دوازدهم( عج) پرداخته است. تحولاتى كه در عرصه سياسى و فرهنگى جهان اسلام در دوران غيبت صغرى به وقوع پيوست، بر جامعه شيعه بىتأثير نبود و در پارهاى موارد مىتوان تأثيرات مثبت و منفى اين تحولات را به طور مستقيم بر جامعه شيعه مشاهده كرد، از اين رو، نويسنده در دوم، در چهار بخش، براى شناخت دقيقتر و بهتر وضعيت شيعه در اين عصر، نگاهى اجمالى به وضعيت جهان اسلام در اين دوران افكنده است: وضعيت سياسى، وضعيت دينى و علمى، حوزههاى فعال علمى و فعاليتها و دستاوردها. موضعگيرى سياسى شيعه امامى در عصر غيبت صغرى، مبنى بر دورى گزيدن از هر گونه حركت و فعاليت سياسى بود، امام ديگر فرقههاى شيعى، در عرصههاى سياسى، فعاليتهاى گستردهاى داشتند كه در سوم، به اختصار به گوشهاى از وضعيت سياسى دو فرقه زيديه و اسماعيليه و دولتهايشان، در كنار بررسى وضعيت سياسى شيعيان امامى اشاره شده است. جغرافياى انسانى شيعه در عصر غيبت در شهرهاى مختلف بلاد اسلامى، با توجه به موقعيتهاى سياسى، اجتماعى و تراكم جمعيت، در چهارم، مورد بررسى قرار گرفته و بعد از بيان موقعيت اجتماعى آنان در زمينه زندگى شهرى، جايگاه اجتماعى، خاندانهاى شيعى و وضعيت معيشتى، به اختصار به پيدايش انشعابات فرقهاى پس از شهادت امام عسكرى( ع)؛ از جمله واقفيه، جعفريه و محمديه و عملكرد نائبان خاص در هدايت و رهبرى جامعه شيعه پرداخته شده است. مؤلف در آخرين فصل، وضعيت علمى و فرهنگى شيعيان را مورد بحث قرار داده و بعد از تشريح و توضيح دو مكتب عملى عمده كه در مراكز علمى شيعه رواج داشت؛ مكتب كلامى و حديثى، به وجود نوعى مكتب فقهى ديگر كه با مكتب فقهى پيشين، متفاوت بود، اشاره كرده است. در پايان، در مورد مهمترين مراكز علمى و آموزشى شيعيان كه بسته به نحوه فعاليتهاى علمى و كيفيت، از درجات اهميت مختلفى برخوردارند، بحث شده و بعد از اشاره به نحوه ارتباط اين مراكز با يكديگر، براى سنجش كيفيت و كميت وضعيت علمى در عصر غيبت صغرى، وضعيت تأليفات، تصنيفات و زمينههاى آنها در اين دوران مورد بررسى قرار گرفته است.