بین سنتهایالهی و مهدویت در ابعاد اعتقادی، اخلاقی، تربیتی و سیاسی ـ اجتماعی پیوند معناداری وجود دارد. این پیوند، بدین صورت تبیین میشود که با توجه به اینکه خداوند متعال، سنتهای خود را به گونهای ترسیم کرده است که عوامل و شرایط گوناگون در تحقق یا تعجیل و تأخیر این سنتها مدخلیت دارد، در این راستا نقش انسان در تحقق یا تعجیل و تأخیر این سنتها بسیار چشمگیر است؛ بنابراین، ایجاد زمینهها و شرایط تحقق سنتهای الهی ـ به ویژه سنتهای مهم و اساسی تفکر مهدویت؛ سنت پیروزی حق بر باطل، سنت حاکمیت صالحان، غلبه اسلام بر سایر ادیان و سنت جانشینی مستضعفان ـ بر عهده انسانهای متعهد و منتظران است. در این تحقیق، بر اساس هر یک از سنتهای الهی با بهرهگیری از آیات و روایات برخی از وظایف منتظران از جمله پذیرش ولایت و سرپرستی امامان(، تأثیرپذیری از سخنان نورانی و سیر عملی آن بزرگواران بیان خواهد شد.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.