نیمه اول قرن هفتم هجری، عصری تعیینکننده در تکامل مکتب تشیع، محسوب میگردد. در این محدوده زمانی، تشیع امامیه، تحت تأثیر عوامل گوناگون، به یک جریان قدرتمند اجتماعی ـ فرهنگی در بغداد تبدیل گشت. در میان عوامل متعددی که در زمینهسازی برای رشد تشیع مؤثر بودند، یکی نیز وجود و فعالیت مدرسه مستنصریه است. مقاله حاضر، درصدد است تا با بهرهگیری از اندک دادههای موجود، به شیوه توصیفی ـ تحلیلی، به تبیین تأثیر مدرسه مستنصریه بر گسترش تشیع امامیه بپردازد. پژوهش حاضر، نشان میدهد که این مدرسه، با تبدیل نمودن منازعات مذهبی به مناظراتی مسالمت آمیز، فرصتی فراهم ساخت تا شیعیان امامیه، ضمن حضور در کادر اداری آن، به ترویج و تبلیغ عقاید و افکار خود بپردازند.
هدف اصلی نوشتار حاضر مطالعه تاریخ اجتماعی عصر صفویه با توجه ویژه به موضوع مهدویت و منجی گرایی است.اهمیت این موضوع به این امر باز می گردد که این اندیشه در آن روزگار به شکلی پررنگ تر و در سطح گسترده حیات اجتماعی مردم مطرح شد؛ چه از روزنه اندیشه ای فقیهانه که از سوی مذهب تازه رسمیت یافته تشیع تغذیه و تقویت می شد و چه از روزنه آنچه مدعیان نجات بخشی در آن روزگار در جستجوی آن بودند.نویسندگان می کوشیدند اندیشه نجات بخشی را به ویژه در قالب آنچه موعودیت، مهدویت و منجی گرایی خوانده می شود، در چشم انداز حیات فکری، سیاسی و اجتماعی این روزگار جستجو کنند و به بازبینی آن بپردازند.