اعتقاد به منجی موعود و ظهور مصلح جهانی، عقیدهای مشترک بیشتر ادیان الهی و همه مسلمانان جهان است. فرق اسلامی بهرغم برخی اختلافات در فروع، در اصل مهدویت اشتراک دارند و از اینرو یکی از مبانی تقریب مذاهب اسلامی همین عقیده است. با توجه به برنامهریزی گسترده جهان غرب برای انحراف عقاید اسلامی، ترسیم تصویری ترسناک از منجی آخرالزمان مسلمانان، ارائه الگوهای مورد نظر خود برای پایان دنیا و... وظیفه ماست که به دفع شبهات و بیان مشترکات بپردازیم. از اینرو در این پژوهش پرسشهای مرتبط به نزدیکی عقاید شیعه و سنی دربارۀ موضوع مهدویت را بررسی میکنیم و پیشینه فرهنگی این اشتراک را به تصویر میکشیم.
غیبت امام دوازدهم علیهالسلام، بهویژه آغاز غییبت کبری که از سال 329 ق آغاز شد، آغاز دوران دشواری در جامعه شیعی به لحاظ اعتقادی بود که شیعیان، با بحران بزرگی مواجه شده و به حیرتی عجیب گرفتار شدند. نوشتار حاضر، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، پس از اشارهای کوتاه درباره غیبیت صغری و کبری و چگونگی آغاز غیبت کبری، به بررسی وضعیت اعتقادی شیعیان و حیرتی که آنان بدان گرفتار شدند پرداخته و علل آن را بررسی کرده و سپس، به نقش برجسته عالمان شیعه برای رفع این حیرت پرداخته است. بر اساس این تحقیق، در این دوران، سردرگمی گسترده و بحرانی فراگیر دامنگیر شیعیان بوده که شیعیان از بغداد تا اقصی نقاط خراسان، درگیر آن بوده و باعث پراکنده شدن شیعیان به فرقههای گوناگون شده بوده است. سه عامل طولانی شدن غیبت، اختناق و شدت تقیه، و شبههافکنی فرقههای دیگر بهویژه زیدیه و معتزله از مهمترین عوامل پیدایش این بحران بوده است. اما آنچه اهمیت بیشتری داشت، نقش عالمان شیعه در زدودن این بحران و حیرت، و روشنگری آنان در این جهت بود. آثار بسیاری در قرن چهارم و پنجم هجری از سوی بسیاری از بزرگان شیعه نگاشته شد که نشانه اهتمام آنان به رفع بحران از جامعه شیعه به حساب میآید.