عصر امامت امام جواد (ع) همزمان با دو خليفه عباسى (مأمون و معتصم) بود. در اين دوره به علت ايجاد علاقه شخصى مأمون به علوم و با ايجاد «بيتالحكمه»، بحث و مناظرات علمى گسترش بيشترى يافت. از طرفى شاهد گسترش فرقههاى مختلف از جمله: معتزله، زنديقان، غاليان و اهل حديث هستيم و از طرفى، فرقههاى فقهى جديد اهل سنت يعنى شافعى و حنبلى ظهور يافتند. در اين اوضاع كه انواع فرقههاى گوناگون گسترش يافته بودند، راهبردهاى مهندسى فرهنگى امام جواد (ع) و برخورد ايشان با اين جريانهاى فكرى، از موضوعات بسيار مهم دگرگونىهاى فرهنگى در اين عصر است. در اين مقاله، سعى شده كه درباره دگرگونىهاى فكرى و فرهنگى زمان امام جواد (ع) بحث و بررسى گردد و راهبردهاى مديريت فرهنگى ايشان تبيين شود. اين مقاله به روش توصيفى- تحليلى و با تكيه بر منابع اصلى، اين فرضيه را اثبات مىكند كه تداوم و تغيير پيوسته با تاريخ فرهنگى و فكرى جهان اسلام در عصر امام جواد (ع) مشهود است و آن حضرت از كارگزاران تغييرات فرهنگى مؤثر در جامعه مسلمانان بودند.
معتز عباسی (ح 252ـ255ق)، در شرایطی به خلافت رسید که درگیریهای دربار، اوضاع را آشفته کرده بود. به پیروی از نگاه کلی عباسیان، امامیه نیز در سامرا و به پیشوایی امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)، از نظرِ دربار جریانی مخالف به شمار میرفت. معتز، ضمن بازگرداندن حکومت به خاندان متوکل، به سنّتهای پدرش در فرمانروایی بازگشت؛ اما روزگار او، زمانه شورشهای مخالفان و از جمله امامیه بود. این پژوهش، در پاسخ به این پرسش که «معتز چه رویکرد سیاسی ـ مذهبی در برابر امامیه اتخاذ کرد؟»، بر اساس توصیف و تحلیل دادههای تاریخی، به این نتیجه رسیده است که او تحت تاثیر مادر، برادر و استادانش، خلافت را اداره میکرد و از نظر سیاسی، امامیه را حزبی مخالف میدانست و از نظر مذهبی نیز تحت تأثیر جریان اهل حدیث، امامیه را فرقهای منحرف میشمرد؛ بهویژه انتشار خبر نزدیک شدن تولد مهدی(ع) از سوی پیشگویان دربار، به عنوان پایانبخش خلافت عباسی، به واکنشهای دربار سرعت بخشید.
تاریخ ولادت و شهادت امام جواد(ع) از جمله موضوعاتی است که گزارش های تاریخی چندگانه ای از آن، در منابع تاریخی آمده است. رسیدن به نتیجه ای روشن در این گونه موارد، علاوه بر افزودن آگاهی های قابل اعتماد درباره معصومان(ع)، به شناخت بهتر زمان صدور برخی روایات و رویدادها مدد می رساند. این مقاله برای تعیین زمان دقیق تولد و شهادت امام جواد(ع)، با بررسی گزارش های موجود در منابع شیعه و اهل سنت درباره سال و ماه تولد امام(ع)، گزارش های تولد آن حضرت در غیر سال 195 قمری و نیز گزارش تولد ایشان در دهم ماه رجب را نامعتبر و گزارش تولد آن حضرت در پانزدهم ماه رمضان سال 195 قمری را مستند و برتر از دیگر گزارش ها شمرده است. این نوشتار، گزارش های دال بر شهادت امام جواد(ع) در غیر سال 220 قمری را نیز دارای اعتبار ندانسته و گزارش شهادت آن حضرت در آخر ماه ذی قعده سال 220 قمری را برتر از دیگر گزارش ها نهاده است.
بنیهاشم و خاندان پیامبر(ص) پس از رحلت ایشان به حاشیه رانده شدند. یکی از نظریات مطرح در تبیین این پدیدۀ تاریخی، وجود تفاهمات پیشینی برخی اصحاب در دوران حیات پیامبر؟صل؟ میباشد. با این حال، از سویی نشانهها، سویهها و زمینههای این تفاهمات مورد واکاوی کافی قرار نگرفته است و از سوی دیگر، عمدتاً ادلۀ ارائهشده اندک بوده و یا در مواردی از دلالت بر مدعا قصور داشته است. بدینرو در جُستار حاضر در صدد بررسی و تحلیل نشانههای پیدایش، ابعاد، روند و زمینههای جریانی هستیم که در دوران پیامبر؟صل؟ نوعی از تحزّب را در برابر بنیهاشم شکل داده بود. بر اساس این پژوهش، تحزّبی جدّی در میان برخی مسلمانان قریشی و غیرقریشی علیه بنیهاشم وجود داشته که رقابتهای پیشااسلامی، نبردهای عصر نبوت، چشمانداز جانشینی و عدم تسامح امام علی بن ابیطالب(ع) در دین، به نحو چشمگیری در پیدایش آن نقش داشته است.
مظاهر مشترک میان طریقت های صوفیه و تشیع در کردستان، یکی از عوامل تاثیرگذار در گرایش طوایفی از کردها در چند قرن اخیر به پذیرش مذهب تشیع بود؛ زیرا در زیر سلطه دامنگیر آداب و مناسک طریقتی بر کردستان، نمادها و مظاهر بسیاری از عقاید شیعی در میان کردها رواج یافت و تبعیت مردم کرد از مذهب امام شافعی را تا حد تکفف در نماز، کیفیت انجام وضو و ادای اذان تنزل داده بود. کردهای پیرو طریقت های صوفیه در موضوع توسل، زیارت قبور، تبعیت از شیخ طریقت و غیره به مانند شیعیان عمل می کردند و در فضای چنین اعتقادی اختلاف چندانی با شیعیان احساس نمی کردند. بنابراین طریقت های نقشبندی، قادری، نعمت اللهی و جلالی شایع در سراسر مناطق کردنشین، زمینه ورود افکار و عقاید شیعی به کردستان را فراهم کردند و در قالب افکار و عقاید صوفیه، مروج عقاید شیعی در میان کردها بودند. همگرایی و نزدیکی عقاید طریقت و تشیع، نزدیکی هرچه بیشتر طوایفی از کردها به مذهب تشیع را فراهم نمود و رشد تشیع در میان طوایفی از کردها - بخصوص کردهای نواحی جنوب کردستان - را بدنبال داشت. اما سقوط دامنه عقاید طریقت در کردستان که با سرعت از اواخر دوران پهلوی شروع و در دوران انقلاب اسلامی تمامی کردستان را در بر گرفت، به جدایی مرزهای تشیع و تسنن و افتراق آن ها در نواحی کردنشین انجامید. این که آیا ﯾﻘﺖﻫﺎی ﺻﻮﻓﯿﻪ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺑﺮای رﺷﺪ ﺗﺸﯿﻊ در ﻣﯿﺎن ﮐﺮدﻫﺎ ﺑﻮدهاﻧﺪ؟ ﻣﻈﺎﻫﺮ ﻣﺸﺘﺮک ﻃﺮﯾﻘﺖﻫﺎی ﺻﻮﻓﯿﻪ و ﺗﺸﯿﻊ در ﻣﯿﺎن ﮐﺮدﻫﺎ ﮐﺪاﻣﻨﺪ؟ و ﯾﺎ ﻣﺤﻮ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻃﺮﯾﻘﺘﯽ در ﻣﯿﺎن ﮐﺮدﻫﺎ در ﭼﻨﺪ دﻫﻪ اﺧﯿﺮ، در روﻧﺪ واﮔﺮاﯾﯽ ﻣﺮدم ﮐﺮد از ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺷﯿﻌﯽ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﻮده اﺳﺖ؟ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺳﺆالﻫﺎﯾﺎﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶاﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺤﻠﯿﻞ اﺳﻨﺎد ﺗﺎرﯾﺨﯽ و ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮاﯾﻦ ﻣﺨﺘﻠﻒ اوﺿﺎع ﮐﺮدﺳﺘﺎن، در ﭘﯽ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ آنﻫﺎ هستیم.