نظرات و مواضعی که در مورد ابنعربی به عنوان متفکری تأثیرگذار ابراز شده است، از امور شایان توجه در تاریخ فکر شیعی است. علیرغم جایگاه خاص وی نزد برخی حکما و عرفای شیعه، دیگرانی نیز بودهاند که با وی به مخالفت برخاسته و عقایدش را نقد و نفی کردهاند. نسبت معنوی میان تشیع و جنبههای حکمی عرفان اسلامی، همچنین اظهار محبت و علاقهای که در تألیفات ابنعربی به ائمه و اولیای شیعی (ع) دیده میشود، میتواند به منزلة زمینهای برای تمایل حکما و عرفای شیعه به مطالعه و شرح آثار وی تلقی شود. همچنین وی به علت اظهار عقاید وحدت وجودی و برخی عباراتی که دلالت بر تأکید وی بر اعتقاداتش به عنوان یک مسلمان سنیمذهب دارد، همواره مورد طعن و انتقاد قرار داشته است. نوشتار حاضر به گزارش برخی از این شیفتگیها از سویی و انکارها از سوی دیگر میپردازد. بدینترتیب پرسش اصلی که در این مقاله بدان پرداخته خواهد شد عبارت از این است که موضع اندیشوران شیعی در قبال ابنعربی چیست؟
روایتهای داستانی از واقعة عاشورا، به ویژه از سدة دهم هجری به بعد، در قالب نظم و نثر در آثار مقتلنویسان به زبانهای مختلف (عربی، فارسی، ترکی و هورامی) وارد شد. در این نوع مقتلها، دیگر نمیتوان واقعة عاشورا را از منظر تاریخی بررسی کرد، بلکه تاریخ و داستان در این مقتلها در هم آمیخته و جدا کردن آنها به نظر امکانپذیر نیست. نسخة مقتل امام حسین به زبان هورامی ـ از زبانهای ایرانی ـ تنها متنی است که به صورت منظوم در دورة قاجار به این زبان سروده شد. ادبیات هورامی هم که ساختار واجی آن به زبان پارتی باستان شباهت دارد، دارای میراث غنی از سدههای اول تا سدههای سیزده و چهارده هجری است. پژوهش حاضر، با تأکید بر این نسخة نویافته، سعی دارد که ضمن معرفی این نسخه و محتوای آن، به بررسی قرائتهای سوگوارانه، حماسی، عرفانی و تقدیرگرایانه از خلال آن بپردازد و سپس دادههای این مقتل را با دیگر مقاتل داستانی تطبیق دهد.
یکی از ویژگی هاي تاریخ سیاسی ایران در قرن هشتم هجري قمري یا در حد فاصل زوال ایلخانان تا روي کار آمدن تیموریان، وجود سلسله هاي محلی متعددي است که در چهار گوشه ي ایران تشکیل شدند. در این میان در شرق ایران و در خراسان، در کنار قدرت نمایی هاي آل کرت، طغاتیمور و جانی قربانی ها، حکومت سربداران با به قدرت رسیدند، که از جانب شمال با حکومت طغاتیموریه با مرکزیت استرآباد همجوار بودند. سربداران اگرچه از جهت وسعت مملکت و قدرت و دوام دولت و عظمتِ آثار مقام شامخی نداشتند، اما از یک نظر در تاریخ ایرانِ قبل از تشکیل سلسله ي صفویه اعتباري خاص یافتند؛ مذهب تشیع اثنی عشري که با اتکاء بر این مذهب به صورت یک ایدئولوژي حاکمیت توانستند قیام خود را در جامع هدایت کرده و در خلال نیم قرن، بعد انقلابی آن را به بار بنشانند و باعث گسترش و نفوذ آن در سایر نواحی گردند. با این حال مسائل ارضی و گسترش قلمرو، بویژه رقابت بر سر تصرف خراسان، تفاوت و تباین مذهبی و همچنین رهایی سراسر خراسان از زیر یوغ مغولان از جانب سربداران، برخورد و تنش هایی را بین طرفین گریزناپذیر می ساخت. بررسی مناسبات سیاسی، مذهبی سربداران و طغاتیموریه و دلایل و عوامل مهم در برخورد این دو حکومت، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی محور کار این مقاله است.