منبع   ۱ موضوع   ۱ دنبال کننده   ۰
شمس الدین ذهبی

شمس الدين ابو عبد الله محمد بن احمد بن عثمان بن قايماز ذهبى (673-748) از برجسته‏ترين علماى رجالى و از مشهورترين مورخان نيمه نخست قرن هشتم هجرى است. وى نويسنده دهها كتاب رجالى و تاريخى و تخصص عمده او دانش رجال و جرح و تعديل راويان و اخباريان و محدثان است. نكته مهم درباره ذهبى اين است كه وى به بقاياى كتب سده‏هاى اول اسلامى دسترسى داشته و پس از او و ابن حجر عسقلانى بسيارى از آثار از دست رفته است. ذهبى از مؤلفان پركارى است كه تا 270 اثر از وى ثبت شده است و بيشتر آنان در رجال و تاريخ و تلخيص آثار پيشينيان است. شرايطى كه ذهبى در آن نشو و نما گرفت اواخر قرن هفتم هجرى است كه دمشق از مراكز بزرگ علمى به شمار مى‏رفت و عنايت به علوم دينى بخصوص حديث و قرآن از جايگاه خاصى برخوردار بود. در اين دوران درگيرى‏هاى فرقه‏اى و مذهبى شدت داشت و حاكمان گاه به نفع يك طرف وارد صحنه مى‏شدند. با توجه به اينكه ايوبيان به نشر مذهب شافعى و اشعرى همت گماشتند نزاع ميان حنابله و اشاعره و ديگر مباحث اعتقادى- باعث نشاط علمى بيشترى در ميان صاحبان علوم مى‏شد. در عين حال جهالت و اعتقاد به خرافات در ميان عامه مردم شيوع داشت، تصوف نيز در همه نقاط پراكنده بود. در چنين اوضاع فكرى بود كه شمس الدين محمد در ربيع الآخر سال 673 از خانواده‏اى تركمانى- الاصل متولد شد. نسب او بواسطه ولاء به بنى تميم مى‏رسد. گويا جد او كه مردى بى‏سواد ولى متدين بود اولين نفر از اين خاندان است كه در دمشق ساكن شده است. شهاب الدين احمد پدر مؤلف، شغل طلاكارى داشت و لذا به ذهبى معروف شد. او همچنين در پى كسب علم رفت و مردى متدين به شمار مى‏آمد؛ضمن اينكه حرفه او باعث فراخى معيشت و فراوانى ثروت او شد و اموالى از خود بر جاى گذاشت و به جهت بخششى و رسيدگى به ديگران جايگاه خاصى در ميان مردم داشت. شمس الدين محمد به جهت شغل پدرش به «ابن الذهبى» شهرت داشت و گويا طلاسازى را مدتى پس از پدر ادامه داده است كه به «ذهبى» مشهور گشته است. او دوران طفوليت خود را در ميان خانواده‏اى مذهبى و اهل علم گذرانيد چنانكه مرضعه او كه عمه‏اش بود اجازه نقل روايت داشت و دايى‏اش نيز از اهل علم بود و ذهبى از او روايت كرده است. حتى برادر رضاعى‏اش علاء الدين ابن العطار كه استادانى از شهرهاى مختلف داشته، در سال ولادت ذهبى براى او اجازه روايت مى‏گيرد كه ذهبى از اين اجازه بهره فراوانى برده است. ذهبى در كودكى نزد بهترين مؤدبان كه خوش خط ترين مردم نيز بود تربيت مى‏شود و چهار سال در مكتب او آموزش مى‏بيند ضمن اينكه پدر بزرگش نيز زبان را به او مى‏آموزد. در همان اوان در مجالس بزرگان حاضر مى‏شود تا سخنان ايشان را بشنود و اين موضوع، علاقه او را به علم و دانش بيشتر مى‏كند. مؤلف در 18 سالگى شروع به كسب علم مى‏كند. در سال 691 به علوم قرآن و قراآت مشغول مى‏شود و ضمن فراگيرى همه قرائت‏ها به گونه‏اى در اين فن پيشرفت مى‏كند كه به زودى در سال 693 جانشين استادش در علم قراآت مى‏شود. در همين سنين سماع حديث را نيز دارد و شيوخ زيادى را ملاقات مى‏كند. حتى از كسانى كه دل خوشى از آنان ندارد حديث مى‏شنود. چنانكه در ترجمه برخى از شيوخ خود، از آنان اظهار ناخشنودى كرده است. برخى را به مسامحه در دين، برخى را به سوء خلق و برخى را به ديگر بدى‏ها توصيف مى‏كند. با وجود علاقه‏اى كه ذهبى به سفرهاى علمى داشته، پدرش او را از اين كار منع مى‏كرده است. وى اين موضوع را در ترجمه برخى از رجال آورده است. گويا او تنها فرزند بوده و پدر مايل نبوده است از او دور شود تا در اين سفرها خطرى متوجه او گردد. با اين حال سفرهايى از او پس از بيست سالگى و با محدوديتهاى كه پدر برايش مقرر كرده سراغ داريم. اولين مسافرت وى در محدوده شام، به بعلبك است. او در اين سفر كه در سال 693 انجام شده تمامى قرآن را بر موفق نصيبى قرائت كرده و از تاج الدين مغربى روايت كرده است. بار ديگر در سال 707 نيز به بعلبك و سپس حلب رفته و استادان بسيارى را ملاقات كرده است. منابع نام ديگر شهرهايى را كه ذهبى به آنها سفر كرده اينگونه آورده‏اند: حمص، حماة، طرابلس، كرك، معرة بصرى، نابلس، رملة، قدس و تبوك. علاوه مسافرتهاى مؤلف در داخل شام، به مصر نيز سفرهاى علمى داشته است كه گويا در سال 695 انجام شده است. او در اين مرحله، اسكندريه را هم ديده و نزد بزرگانى سماع و قرائت داشته است. ذهبى سه سال پس از اين تاريخ به زيارت حج رفته و در آنجا نيز حديث شنيده است. گر چه ذهبى به علوم مختلف پرداخته ليكن در حديث وقت بيشترى صرف كرده و تأليفات بيشترى دارد. از ميان شيوخ و معاصران او كه با همديگر رفاقت و تأثير پذيرى داشته‏اند بايد به جمال الدين مزى (م 742) ، تقى الدين ابن تيميه (م 728) و علم الدين برزالى (م 739) اشاره كرد. آغاز حيات و فعاليت علمى ذهبى را بايد ابتداى قرن هشتم هجرى دانست كه به تلخيص بسيارى از كتابها در علوم گوناگون دست زده است. آنگاه به تأليف تاريخ الاسلام مشغول شده و در سال 714 آن را به پايان رسانده است. وى همچنين منصب خطابه در مسجد كفر بطنا (روستايى در دمشق) را بر عهده داشته و در اين فرصت به تأليف كتب زيادى دست زده است. ذهبى در سال 718 مسئوليت دار الحديث تربة ام الصالح دمشق، در سال 729 دار الحديث ظاهريه و در سال 739 مدرسه نفيسيه و دار الحديث تنكزيه را عهده‏دار شد. او همچنين مراكز حديثى ديگرى در دمشق را عهده‏دار بوده است. مقام علمى ذهبى را بايد در آثار فراوان علمى وى جستجو كرد كه مهم‏ترين آنها حدود پنجاه اثرى است كه تلخيص كرده است. به اين نكته بايد توجه داشت كه اين موارد تنها تلخيص صرف نيست بلكه كسى كه به آنها مراجعه كند متوجه خواهد شد كه اضافات، حواشى و استدراكات بر تأليفات ديگران به شمار مى‏رود و در واقع آن آثار را نقد و تصحيح كرده است. مثلا هنگام خلاصه كردن «اسد الغابه» از مسند ابن حنبل، طبقات ابن سعد، تاريخ دمشق ابن عساكر و از نوشته‏هاى ابن سيد الناس و ديگران اضافاتى در آن آورده است. همچنين در كتابهاى حديثى كه اختصار كرده است برخى احاديث و اسناد را افزوده و رموزى براى آنها نگاشته و تراجم آنها را استخراج نموده است. در موضوع شرح حال معاصران، ذهبى بهترين تأليفات زمان خود را دارد. با اين حال آنچه او را از ديگران ممتاز مى‏كند اين است كه تأليفات رجالى خود را به دوره يا گروه يا تنظيم خاصى اختصاص نداده بلكه رجالى از ظهور اسلام تا زمان خود را آورده است. گرايش مذهبى شمس الدين محمد، سلفى و اهل حديث است و ستايش وى از ابن تيميه-كه با او مصاحبت زيادى داشته است-على رغم اشاره به برخى انتقادها، نشانگر تمايل به اوست لذا كتاب «الدرة اليتمية فى سيرة ابن تيميه» را تأليف كرد. به همين دليل گرايش ضد شيعى ذهبى قوى است و اين مطلب به خوبى در ميزان الاعتدال وى در ارزيابى ضعفا روشن است. مثلا ذيل شرح حال عبد الرحمن بن يوسف بن خراش به دليل آنكه وى دو جزء در مثالب شيخين داشته توهين سختى به او نموده يا در جاى ديگر گفته است: هر كه شيخين را دوست بدارد غالى نيست اما هر كه ايرادى از آنان بگيرد رافضى و غالى است. با آنكه ذهبى فقه را نزد بزرگان عصر آموخته و تأليفات فقهى نيز دارد اما به صفت فقيه يا عالم به فقه شهرتى ندارد. وى به شعر و شاعران اهتمام داشته لذا نام برخى از طبقات را به نظم نوشته است. از جمله صفات شخصى مؤلف زهد، حسن خلق، تواضع بوده و خوش صحبتى شهرت داشته است. او اواخر عمرش نابينا شد و در سوم ذيقعده 748 در تربت ام الصالح درگذشت و در باب الصغير دمشق دفن شد. سه فرزند وى نيز از محدثين به شمار مى‏روند. از ذهبى آثار فراوانى اعم از تأليف و تلخيص بر جاى مانده است كه به جهت كثرت آنها فقط به موضوعات و تعداد آنها و برخى از مهم ترين آثار وى اشاره مى‏كنيم: در قراآت (يك تأليف) ؛در حديث (5 تأليف) در اصطلاحات و آداب حديث (5 تأليف) ، در عقايد (14) در اصول فقه (2) در فقه (10) تاريخ و شرح حال (51) شرح حال تك نگارى (27) موضوعات ديگر (10) مختصرات (57) معجمات (31). برخى از آثار مشهور ذهبى عبارتند از: تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام، تذكرة الحفاظ، دول الاسلام، سير اعلام النبلاء، العبر فى خبر من عنبر، ميزان الاعتدال فى نقد الرجال. تلخيص از مقدمه «سير اعلام النبلاء» به قلم بشار عواد معروف‏